قابلمه ها نشان خانمهایی با هویتهای متفاوت ولی مشترک زنانه در آشپز خانه به حساب می آمدند. تئاتری را با حضور قابلمه ها تصور کنید: بازیگر با لباس مشکی و سری یک قابلمهی خاص ردیفی مینشیند. سیگار دود میکند. چای و کیک میخورد و حرف میزند و احضار میشود. قابلمه یک جور مرغ عزا و عروسی است. مادرها قابلمه هایشان پر و پیمان تر از دخترهاست. مادر بزرگها برای دخترهاشان قابلمه ی خیلی بزرگ به جا می گذارند تا به رسم ادب، همیشه مهمان های پر و پیمان داشته باشند. قابلمه صورت انسانی ندارد چون تا بخواهد بجنبد سرد و سیاه شده و مراسم تمام شده است. صحنه ی بعد از مراسم و نمایش همین سردی و سیاهی با عبارتهای طنز. لطفا تصور کنید.
قابلمههای سنتی، قابلمههای مدرن، قابلمههایی با مردهای مرتبط با آنها. مرد شکمبارهای که شکمباره بودنش را میداند ولی چارهای ندارد. مرد میدانداری که همه جا در حال خودنمایی و مراسم دست و پا کردن است. دیالوگهای دو نفره از خانمها و مرد واقعی چهرهدار و هویت دار روبروی مرد اصلی. قابلمهای تزیینی که هیچ چیزی نمیپزد و فقط برای گرم کردن بهکار میرود. قابلمهی مسن که دیگر باید قلع اندود شود. مراسم و روزهای زیادی را دیده. قابلمه ها جوکهای وایبری دربارهی زنان و مردان را با صدای بلند برای هم میخوانند. بعد تراژدی این قابلمه ها شروع می شود. اخبار فن سالارانه ای درباره ی هجوم تکنولوژی و لزوم رعایت موارد سلامتی و بهداشت.
هفت نکته دربارهی ظروف تفلن:
هیچ وقت برای مدتی طولانی غذا را در ظرف تفلن قرار ندهید. چون تفلنها از یکنواختی زودخسته و رنگ پریده میشوند.
ظروف مسی مال اجداد ماست. همیشه احترام دسته جمعی و خواستگاه اصلی شان را حفظ کنید.
غذای بچه را در تفلن نپزید. تفلن اهل خانه و خانواده و بچه بزرگ کردن نیست. فیس و افاده و مهمانی و شکلات و عشق و حال و وایبر بازی با روحش عجین شده است.
تفلنهای خشدار را تعمیر نکنید. قابلمهی خش دار یعنی قابلمهی مادر به قابلمههای تفلن حسودی میکند. او جوانی پر کاری داشته است و حالا هم با تعمیر شدن دست به یقه است.
محققان هر دفعه از سرطان زا بودن قابلمهها اطلاع رسانی میکنند.
میدونی؟ الان همه جا قابلمهی گروهی دارن. با تخفیف گروهی.
چند تا قابلمه متعلق به همین بلاگ است و هر گونه دخل و تصرفی در آن مستوجب آتش اجاق گاز است.
قابلمه:))