عطاران و خانمش به همراه ترانه علیدوستی، مجید صالحی و بازیگر همیشه در صحنه یعنی بابک حمیدیان فیلمی را جلوی روی مخاطب قرار دادهاند که به نظر بعضیها خیلی خشن میرسد. این را در صحبت با دیگران فهمیدم. انگار به زبان بی زبانی میخواهند بگویند بیا حرف خودمان را بزنیم.
لش بازی، فیلم استراحت مطلق مضمونی با احضار موضوعی به نام لش بازی ایجاد کرده است. ترانه علیدوستی مثل یک زن طبقه ی پایین جامعه راه میرود و میلغزد و در آخر هم به شکل نامحسوس و بدون تاکید و تکیههای آنچنانی سرنوشت زشت و پیش پا افتادهی زنی که به نظر هوایی شده است را نشان میدهد. مجید صالحی یک تن لش عالی و دلسوز است. صحنههای فحش دادن بین مردها کمک کرده است فیلم به طبقههای زیرتری برود. تلخ و واقعی. چند جای فیلم هست که مردها بی محابا لخت میگردند. لختی تن مردها به همراه اشمئزار عجیبی که از این کار وجود دارد، به ساختن تصویرهای خشن مورد نظر کارگردان کمک کرده است. داستان مهاجرت مرد و زنهای جوان به تهران به امید اینکه برایشان اتفاق مهمی بیفتد هر روز تکرار میشود. این داستان در گام اول مهاجرت به تهرانی است که در چهارچوب فیلم همه دارند دربارهی رفتن به کانادا رویا پردازی میکنند و اینقدر به این کار ادامه میدهند که یادشان میرود همه در نماهای بستهی توالتهایشان زندگی میکنند.