مرد کارمند حسابداری است ساده و صادق است. همکارش چند صد میلیون می زند به جیب و در میرود. چون مرد مورد اعتماد رییس است فقط از کار بی کار میشود. زنش مشکوک میشود چون از ماجرا با خبر نیست. یک روز اسلحه می آورد خانه. زنش بیشتر مشکوک می شود.
فکر می کند خودش را می خواهد بکشد. خواهرش اما داف پولداری است که با کمک همسرش پول لازم برای پرداخت بدهیها را به دست می آورند. زن یک شب مرد را با کمک خواهر و دامادش تعقیب میکند و باقی ماجرا.
نیکی کریمی به عنوان کارگردان شیف شب تمام تلاشش را می کند تا مخاطب را به
این صحنه ی پایانی دعوت کند. مرد یعنی محمد رضا فروتن، دارد با تفنگ بادی موشها را می کشد. غافل از اینکه موشها همیشه در حال زاد و ولد هستند.
تمام سانتی مانتالهای دنیای هنر در همین لحظه از روی صندلی بلند می شوند و تمام قد، کف می زنند. بعضی ها هم از قصه های بی ربط و قابل حذف از فیلم #شیفت_شب #نیکی_کریمی هنوز توی کف هستند چون ایشان توی همسایگی و به همراه خانواده و در همین فیلم هیچکاکی خودشان در حال پا دادن هستند. به خاطر همین اینها نمی توانند بلند شوند و در صحنه ی پایانی دست بزنند.
نیکی کریمی سیاه نمایی بیهوده و مشمئز کننده و اوت را از فیلم یک شب با بازی هانیه توسلی به همراه خودش می آورد.
مشابه این سبک، سبک بسیار پرداخت شده تر فریدون شهبازی است که به عنوان مثال فیلم نفس عمیق را ساخته است. اصلا ساخته که ساخته. نیکی کریمی چهره ای است که هم کارگردان ماهی است و هم آدم با عزیزم عزیزم گفتن هایش سر تئاتر، شام با دوستان، مراتب دوستی اش بر میخیزد.