ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
گاهی اوقات وقتی دارم مینویسم قشنگ تصور میکنم مخاطبم حوصله ندارد. در حالت سردرد و بی حالی کامل دوست دارد چیزی بخواند که حالش خوب شود. بعضی ها دوست دارند داستان بدکارگی آدمها را بخوانند تا به طرزی خوشحال از روزمره فرار کنند. بعضیهای دیگر هم فقط به تلقینهای مثبت نیاز دارند. جرات ندارم دربارهاش بنویسم. الکی به خودم میگویم تو که مناسبتی نویس نیستی. پلاسکو هنوز فاضلاب دارد که باهاش میشود خبر درست کرد. هنوز عکسی از این فاضلاب که 45 دقیقه در هوا پخش بود منتشر نشده است. روزها همینطوری نباید بگذرد. سینمای ایران به دودستهی غم تلخ و بی پایان و هم چنین هزل بی پایان تقسیم شده است. سام درخشانی و پژمان جمشیدی دوره افتادهاند تا چراغ خاموش نشده همه جا همان سریال پژمان را پیش میبرند. این گوشتی که بازیگرها میخورند اگر گربهها خورده بودند تا به حال ازشان بازیگر در میآمد. فیلم فارسی دوباره زنده شده است. لابد رضا پهلوی هم چند روز دیگر بیانیههایش از اخبار بیست و سی پخش خواهد شد. وزیر بهداری از دست کارهای اینها مریض شده است. الان هم که استعفا کرد و رفت. روحانی care دیگر نه تنها جواب نداده است بلکه کلی باعث ناراحتی های جانبی شده است. سخنگوی دولت بهش گفته است که بیا سرکارت و قهر و استعفا نکن. دولت حتی وقتی باران هم می بارد برای ما فیش صادر میکند و به صورت ارزش افزودهی آسمانی از ما کم میکند. سینمای ما نزدیک دههی فجر است ولی جز غم و رنج به سبک ابد و یک روزی ندارد. فیلم خوش ساختش میشود: فیلم مغزهای کوچک زنگ زده. خشونتی که حتی به زحمت توی فیلمهای آمریکای لاتینی که سودربرگ میسازد پیدا میکنیم. مردم حوصلهشان از خودشان هم سر رفته است برای همین میخواهند گر و گر بروند مسیحی بشوند. نمیدانم چقدر متنوع شدید. ولی ادامه دارد. رشید پور به طور یکتایی در کپی طنزهای روزمره گوی سبقت را از امیر مهدی ژوله – کودک فهیم سابق- ربوده است. مهران مدیری با دور همی پر افتخارش دربین ما نیست. عادل فردوسی پور با 90 و علی الخصوص 90 درجههای طنزش در بین ما نیست. زندگی به شکل نسیهاش ادامه دارد. اگر ما هم مثل برتراند راسل 97 سال عمر کنیم به طور قطع و یقین روزهای خوب را خواهیم دید ولی شاید همه اینقدر حوصله نداشته باشند. تا خاکستر پلاسکو خاموش نشده است. وصلههای دیگری آمادهی چسباندن به ایشان وجود خواهند داشت. عدهی زیادی از فیلتر شدن اینستاگرام درآمدهای آنچنانی کسب خواهند کرد. هر اقدام به ظاهر مثبتی، به طور مستقیم میخواهد بدون عواید جانبی، جیب فرصت طلبهای کوچولویی را پر کند که دیگر نمیخواهند پراید و اتوبوس سوار شوند و وقتش است که از سفرهی انقلاب سهم آقازادگی خودشان را بردارند. روز خوش.