360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم

شب روی زمین – ساخته جیم جارموش- بنینی

شب روی زمین ساخته جیم جارموش و بازی درخشان بنینی حتما مجدوبتان خواهد نمود. دنیای شب روی زمین جارموش دنیایی به اندازه ی دنیای همان زمان فیلم است. گاهی برخی فیلمها اینقدر جامع اند و دقیقا حرفهایشان نزدیک به ذهنیات مخاطب است که به طور حسرت برانگیزی برای ساختن نسخه ی بعدی این چنین فیلمهایی باقی می گذارند. سد بلندی که فیلمساز خودش آن بالا نشسته و بقیه را  در حال بالا رفتن از دامنه ی کوهی که قلعه ی فیلمساز آنجا بنا شده نظاره می کند. 

از جیم جارموش  پیداست که قرار است بایک فضای خاص مواجه شویم

فیلم داستان چند راننده‌ی تاکسی در شب است که هر کدام در گوشه‌ای  دنیا دارند شیفت شب را طی می‌کنند. مواجه اول دختر نوجوانی با یک تهیه کننده‌ی فیلم است. تهیه کننده شیفته‌ی استیل خاص دخترک می‌شود و او را به هنر پیشه شدن دعوت می‌کند. دخترک که علاقه‌اش مکانیک شدن است، اصلا جایی برای معروف شدن و ورود به دنیای سینما نمی‌بیند. او اشاره می‌کند چنین نقشه‌ای برای زندگی‌اش ندارد. این اتفاق در نیویورک می‌افتد. 

 پسری که به گفته دختر باید خیلی مواظب اخلاقیات خودش باشد. مواجهه بعدی دلقکی اهل صربستان است که هیچ آدرسی را در نیویورک بلد نیست. مسافرش هم سیاهیست که حتی وقتی پول دارد کسی او را نمی‌بیند. وجه مشترک این دو ایهام اسمی هلموت، کلاه کهنه و نوی آنهاست. دلقکی که پول برایش مهم نیست ولی به آن احتیاج دارد.

مواجه بعدی در پاریس است، جایی که یک راننده از سواحل عاج که به نظرش زشت است با دختر نابینایی که به خانه معشوقه‌اش می‌رود بر خورد می‌کند. دختر به طور سمبلیکی بینا‌تر از پسر راننده تاکسی است.

مواجه بعدی رم و ایتالیاست. راننده‌ی تاکسی که از دوره نوجوانی مشکلات ج ن س ی دارد، نزد مسافر خودش که کشیش است اعتراف می‌کند. اعترافات گناه آلودی که با طنز دائمی فیلم به سکته‌ی کشیش منجر می‌شود. اعترافاتی که کار فرار کردن از آتش جهنم را برای راننده‌ی نیمه شب رم که هر گوشه‌اش به گناه آلوده‌است، غیر ممکن می‌کند. مواجه بعدی هلسینکی است. سه مسافر سرما زده دارند، دوست مصیبت زده‌شان را به خانه می‌برند. خانه همان است که در پرتقال کوکی استنلی کوبریک با یک تابلو به نام خانه دیده‌ایم و آدرس چندان مشخصی ندارد. داستان غم انگیز مرد همراهشان که بر خلاف آنها خواب است. برخلاف آنها که از قصه‌های همدیگر اشک به چشم دارند لبخند می‌زند. اما قصه‌ی راننده این بار نیز مثل تمام موارد بالا غم انگیزتراست. کودکی نارس که می‌میرد و عشقی که مادر و پدر به بچه‌داده‌اند را با خود دفن می‌کند. روایتی زبانی که انگار روزی روزگاری در آناتولی بعدها از روی آن بهره‌های فراوانی برده است. قصه‌گویی پر درد آدمها در فضای شب تیره‌ای که با نور زیاد چراغها، خیابانهای خالی وحشت آور است. شبهایی که شرط راننده بودن در آن عصبی بودن است. برای همین دلقک صربستانی نمی‌تواند جای سیاه پوست نیویورکی پشت فرمان بنشیند. راننده‌هایی مثل یویو که اسباب بازی است و همینطور دیگرانی که اسمهای مضحک دارند.

فیلم برشهایی از حالتهای ممکن مسافرت کوتاه از شب آدمهای روی زمین است. برشی از نوع جیم جارموشی که در قهوه و سیگار یا در down by law  نیز دیده‌ایم. حتما  شوخی بودن و طنز تلخ آدمها نخ تسبیح ماجرایی‌است که ما به عنوان ناظر نشسته بر داشبورد تاکسیها و یا گاهی از بیرون داریم بی هدف در شب درون آدمها می‌گردیم. آدمهایی خوب که رستگار نیستند. با این حال در هر سکانس می‌بینیم که خوش و خرم دیده می‌شوند. دخترک کور که در نسیم می‌رود، راننده‌ی اهل فنلاند که با سبکباری مسافرانش را به خانه رسانده‌است.  اما پایان بندی فیلم، درست جایی که دو دوستی که خیلی برای رفیقشان ارزش قایل بودند، حرفشان را پس گرفته‌اند و دوست دارند در بدبختی بزرگتری  که از زبان راننده شنیده‌اند شریک باشند. مرد تنها و خواب آلود که از دیدش حتی هیچ رفاقتی هم رایگان نیست، در زمینی خالی به اسم خانه از قصه‌های رمانتیک رفاقت آدمها به بیرون پرت می‌شود و روزش را با همان چشمان باز بی هیچ یار و یاوری شروع می‌کند. این حقیقت غصه خواری و هم دردی آدمهاست. یک شب بر روی زمین جیم جار موش در زمستان سرد آدمها در هلسینکی تمام می‌شود. جایی که ترانه پایانی فیلم در متنش درست آرزو دارد بر گردد به تابستانی گرم و پرشور، جایی که خورشید در آن یک طلای زرد است.


با صدای تام ویتس :


When I was a boy, the moon was a pearl the sun a yellow gold.

But when I was a man, the wind blew cold the hills were upside down.

But now that I have gone from here there's no place I'd rather be

than to float my chances on the tide Back in the good old world.

On October's last I'll fly back home rolling down winding way.

Scare crows are all dressed in rags out at the edge of the field I lay

and all I've got's a pocket full of flowers on my grave.

Oh but summer is gone I remember it best

.Back in the good old world

پ.ن:

جارموش در این فیلم سعی کرده است اصلی را که در خیلی از فیلمهایش داشته حفظ کند. پرهیز از جذابیت فوق العاده قصه. یا قربانی کردن قصه گویی در جهت افزایش بار سهل و ممتنع فیلم. 

ما درباره یک شب یک سری راننده تاکسی صحبت می کنیم که انگار از دنیای خلوت و هراس انگیز شب جغرافیای بزرگی از دنیا بریده ایم تماشا می کنیم. قصه ها از عجیب تر به ساده و پیش پا افتاده تغییر می کنند طوری که روایتهای شفاهی آدمهای توی ماشینها در انتها قرار است به هجویه ای به نام رفاقت که رنگ روزانه اش را سر یک دوراهی سر صبح هلسینکی که آدمها را ازهم سوا می کند رنگ می بازد. زاویه های دراماتیک دوربین ، نورهای سوراخ کننده ی شب، مکثهای دوربین برای فضای شب ویژه ای که همه جای دنیا شبیه هم است برای تاکید بیشتر فضای ساکت و وحشتناکی که با یک موسیقی ساده تر و مناسب کمی قابل تحمل تر است  و البته در پایان وجود ندارد. دنیای لوکسی که فقط مخصوص کارهای جیم جار موش است. 


از ویکی جیم جارموش jarmusch:

جیمز آر. "جیم" جارموش (به انگلیسیJames R. "Jim" Jarmusch) (زادهٔ ۲۲ ژانویه۱۹۵۳)، کارگردان مستقل آمریکایی است.

۱۹۵۳ تولد در ۲۳ ژانویه در آکرون اوهایوزندگی و حرفه [ویرایش]

  • ۱۹۷۲ نام نویسی در مدرسهٔ روزنامه نگاری در دانشگاه نرث وسترن
  • ۱۹۷۳ انتقال به دانشگاه کلمبیا، نیویورک، در رشتهٔ ادبیات انگلیسی و آمریکایی.
  • ۱۹۷۴ گذراندن ترم پایانی در شعبهٔ فرانسوی دانشگاه کلملبیا در پاریس، جارموش بیشترین زمان خود را در سینماتک می‌گذراند.
  • ۱۹۷۶ نام نویسی در مدرسهٔ عالی فیلم سازی در دانشگاه نیویورک، جایی که چهار سال در آنجا درس می خواند. در سال چهارم به عنوان دستیار نیکلاس ری که در آن زمان در آن مدرسه تدریس می‌کرد کار می‌کند. د این دوره جارموش همچنین عضو یک گروه موسیقی موج نویی به نام دل بیزانتینز است.
  • ۱۹۷۹ شروع ساخت فیلم تعطیلات همیشگی . اولین فیلم بلندش، با کمک هزینهٔ تحصیلی، به خاطر این کار، مدرسه از دادن گواهی نامه به او خودداری می‌کند (تا سال‌ها بعد). فیلم جایزه‌ای در جشنوارهٔ مانهایم آلمان می‌برد و در اروپا از ان ستایش می‌شود.
  • ۱۹۸۰ صدا برداری فیلم آمریکای زیرزمینی، دستیاری تولید فیلم آذرخش روی آب
  • ۱۹۸۲ فیلمبرداری عجیب تر از بهشت، فیلمی پانزده دقیقه ای، با فیلم‌های خامی که از فیلم وضعیت امور ویم وندرس باقی مانده بود. بازی در فیلم دوشیزهٔ برلین
  • ۱۹۸۴ تولید نسخهٔ بلند عجیب تر از بهشت، که جایزهٔ نخل طلای کن را از آن خود می‌کند.
  • جایزهٔ پلنگ طلایی برای عجیب تر از بهشت در جشنوارهٔ لوکارنو.
  • جایزهٔ بهترین فیلم برای عجیب تر از بهشت از انجمن ملی منتقدین فیلم.
  • بازی در فیلم شاهراه آمریکایی.
  • ۱۹۸۶ مغلوب قانون (فیلم)، که کمدین ایتالیایی روبرتو بنینی را به دنیا معرفی می‌کند.
  • شروع پروژهٔ فیلم کوتاه ادامه دارش قهوه و سیگار
  • متصدی دوربین در فیلم خوابگرد
  • ۱۹۸۷ نامزد بهترین کارگردان برای مغلوب قانون (فیلم) ازIndependent Spirit Awards
  • بازی در فیلم‌های مستقیم به جهنم، بدبیاری، کندی مونتین، هلسینکی ناپل تمام شب.
  • ۱۹۸۸ جایزهٔ بهترین فیلم خارجی برای مغلوب قانون (فیلم) از جشنوارهٔ رابرت.
  • جایزهٔ بهترین فیلم آمریکایی برای مغلوب قانون (فیلم) از جشنوارهٔ بدیل.
  • فیلمبردار، تهیه کننده و نویسندهٔ همکار در فیلم تو من نیستی.
  • ۱۹۸۹ قطار اسرار آمیز
  • بازی در فیلم کابوی‌های لنینگراد به آمریکا می‌روند .
  • ۱۹۹۰ نامزد بهترین کارگردان و بهترین فیلمنامه ازIndependent Spirit Awards
  • بازی در فیلم قایق زرین.
  • ۱۹۹۱ شب روی زمین
  • ۱۹۹۳ قسمت سوم از مجموعهٔ قهوه و سیگار ( جایی در کالیفرنیا ) برندهٔ جایزهٔ بهترین فیلم کوتاه در جشنوارهٔ کن.
  • تهیه کنندهٔ اجرایی فیلم وقتی خوک‌ها پرواز می‌کنند.
  • صدابردار فیلم باروز.
  • ۱۹۹۴ بازی در فیلم‌های تایگررو: فیلمی که هرگز ساخته نشد و سواران اسب‌های آهنین.
  • ۱۹۹۵ مرد مرده
  • بازی در فیلم صورت آبی.
  • ۱۹۹۶ شروع فیلم/ موسیقی سال اسب با نیل یانگ که سال بعد به نمایش در می‌آید.
  • جایزهٔ پنج قاره برای مرد مرده از European Film Awards
  • بازی در فیلم‌های ماشین تحریر، تفنگ و دوربین فیلمبرداری و مردی برای جشنوارهٔ کن و اسلینگ بلید.
  • ۱۹۹۷ نامزد بهترین فیلمنامه برای مرد مرده از Independent Spirit Awards
  • جایزهٔ داستان گویی هاوارد هاکس از Talking Taos Pictures
  • بازی در فیلم دیواین ترش.
  • ۱۹۹۹ روح سگ: سلوک سامورایی در جشنوارهٔ کن نمایش داده می‌شود.
  • ۲۰۰۳ قهوه و سیگار
  • ۲۰۰۵ گلهای پژمرده
  • جایزهٔ ویژهٔ جشنوارهٔ کن برای گلهای پژمرده

فیلم‌شناسی [ویرایش]

منابع [ویرایش]