روزهای اجلاس سران عدم تعهد است. تلویزیون به راحتی می تواند اعلام کند از 5 قارهی دنیا آدم دارد میآید اینجا. روز تعطیل میشود هوای دربند را توی جای کوچکی به اندازه یک سرنگ در ریهات جاکنی و خوش و خرم قطره قطره استفاده کنی. سر
پل تجریش دختر و پسری را ببینی که بی محابا دارند لب بازیشان را میکنند، این بالا اما کلی سرباز و کادری نیروی انتظامی دارند فوق لیسانسهایی که زبان انگلیسی بلدند دستچین میکنند برای ویترین خیابانی این روزها. اصلا کسی دیکتههای گشت ارشادیاش یادش نیست.
بنزین اضافی شارژ شده در این ماه یک عدهای را فرستادهاست دنبال نخود سیاه. تلویزیون دارد آلن دولون نشان میدهد. آلن با چشمهای روشنش توی سر و سینهی دختر بغل دستیاش زیر بادِ پنجره ماشین، نگاه میکند. حس میکنی تلویزیون قرار است چند روزی کاملا لاله زاری شود. رییس دولت را میبینی که بعد از امر و نهی به این یکی سرآشپز و آن یکی که نمکش را کم کن و بیشتر گوشت بریز، رفته است زلزله زدهها را ببیند. آنجا هم یکی دو تا عکس خوب میگیرد. بانکها هر کدام تازه تاسیستر هستند کمکهای بیشتری را توی سایتشان اعلام کردهاند. یک سری هم روز عید عفو خوردهاند و همین پیش پای مهمانها آزاد شدهاند. صالحی – رییس قبلی شریف و انرژی اتمی و وزیر خارجه ی کنونی با همان خوش بینیاش که روزی
شریف را MIT میدید، دارد مصاحبه میکند. مجری خیلی خطرناک است، آدم میترسد سوالهای شخصی درباره دکتر صالحی بپرسد. به خیر میگذرد. انگار مهمان آمده باشد و جایی توی شمران خوابش برده باشد، صاحبخانه با خندهای گشاد خواسته که همه ساکت باشند تا مهمان سردماغ شود. آمار و آمار و آمار حتی به شبکهی چهار هم که خیلی توی باغ این حرفها نیست سرایت کرده است.
صاحبخانه دارد آش را دوباره هم میزند. بچههای آژانس اصلا راضی نیستند، اما صاحبخانه نتایج را رضایت بخش میخواند. صاحبخانه روی شله زرد به خط خوب انگلیسی مینویسد welcome