360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم

روی زمین چهار راه ولی عصر

چهار راه ولی عصر را که دیگر همه می‌روند. سر شب می‌روم چهار راه  ولی عصر تا خنکی و عصیانی باد اول شب یک روز به نسبت گرم را دریافت کنم. یک آقای قد بلند آمده دور محوطه‌ی سنگی تئاتر شهر که تیپ جالبی دارد.   توی چهار راه ولیعصر همه تیپشان جالب است. طرف یک پیژامه‌ی سفید پوشیده و بعد زیرپوش رکابی و یک عبای سفید و دیگر هیچ. ریشهای بلندی هم دارد و شاید هزار دفعه هم دیده باشیدش. یکی دیگر از مردهای جاافتاده و به شدت تنهایی که آنجا هر ده دقیقه چایی می‌خورد، می‌آید سراغش. با هم احوال پرسی می‌کنند. برایش اعتراف می‌کند که نمی‌تواند مثل او باشد. او آدم قابل ستایش است که در گام دوم از اعترافات مرد- باهاش حال می‌کند- جماعت در گامهای خداحافظی و نزدیک به  پایان چایی سیار بیشتری می‌نوشند و بعد از تاریک شدن حسابی هوا که یکی دو ساعتی طول می‌کشد می‌گذراند می‌روند. 
عصر می‌روم خانه‌ی یکی از بستگان. همه چرتشان برده و گوشه‌ای خوابیده‌اند. فضای سنتی‌ای که خیلی دیر به دیر دلم می‌کشد بروم. بالاخره بعد از مدتی همه جمع می‌شوند چایی را به همراه شیرینی روز پدر می‌خورند. پدر خانواده همانطور کلافه دارد می‌گوید که قناد شیرینی را بدون کسر وزن جعبه‌ی به آن بزرگی کشیده است. دانه‌های شیرینی را به اندازه‌ی قند بریده‌اند و چیده‌اند توی جعبه. هوا کمی بر می‌گردد. اما پسر خانواده درگیرش نیست. از همان جا توی اتاق داد می‌زند که از جلوی دیش برو کنار. این را بلند و خطاب به همسایه‌ی احتمالی که ممکن است جلوی دیش دارد تند و تند رختهایش را جمع کند، می‌گوید.
یکی ازدوستان آخر هفته‌ها را می‌رود شهرستان و به عشقش و با غشان و البته جناب خانواده، سر می‌زند. دو هفته پیش زنگ زده بود و بیرون رفته بودیم. بعد گفته بود بهم زنگ بزن. گاهی بهم زنگ بزن. بعد باعث شد من از همان موقع گاهی بهش زنگ می‌زنم چون آدم ساده و همواری هستم ولی او همچنان در اکثریت مواقع سرش شلوغ است ولی فقط دوست دارد گاهی بهش زنگ بزنیم و برای بیرون رفتن دعوتش کنیم. 

شما آزادید از تمام یا قسمتی از شب استفاده کنید

بعضی روزها چند باری بیرون می‌روم. یعنی بیرون حسابی. اول می‌روم سرکار. دونفر به زور روز زیبای بهاری  با این هوای عالی و کمی گرم را ول کرده‌ایم  و آمده‌ایم سرکار. رییس هم بعد از مدتی به ما اضافه می‌شود.   رییس همیشه یک سر و گردن انرژی اش بیشتر از  بقیه‌ای است که می‌شناسم و با این خصوصیتش حال می‌کنم.   کارمان تمام می‌شود و قبل از ظهر جیم می‌زنیم. بعد از کار باید قدم بزنم. این یک قانون است که اگر حسابی قدم نزنم گیر می‌کنم و توی چهار دیواری حالم بد می‌شود. می رسم خانه و کمی گرما زده و سردرد دار هستم. هنوز سر و صدا هست. به زور می‌خوابم دوباره بلند می‌شوم و می‌روم بیرون. توی راه با یک تصویر ساز صحبت می‌کنم. بر می‌گردم خانه و دوباره شب بیرون. اول سوک سوک کردن توی پارک جنگلی شیان لویزان یا همان لوئیزیانای خودمان هست. جنوب تهران یک طرف هست و  تکه‌ چراغهایش دارند توی این هوای آلوده التماس مردن می‌کنند و سو سو  می‌زنند. شمال تهران هم افتاده است یک طرف دیگر و همین وضعیت ملتمسانه را دارد. محیطش کمی خانوادگی ولی بیشتری مجردی است.   قلیان توی شیان واجب است. کسی بدون قلیان نباید آنجا تردد کند.  موزیک ماشینهای پارک شده با هم قاطی شده است. نور کافی نیست و البته توی این اوضاع بی نوری هیچ کجا جا هم پیدا نمی‌شود. برای همین هم خیلی نمی‌شود سرخوش بود و قدم زد و به صدای بانو adele گوش داد چون احتمال دارد از سفره‌ی غذای یک خانواده‌ی خوشبخت سر دربیاورید. نیروی همیشه انتظامی هم هست برای همین کسانی که مست کرده‌اند را وادار می‌کند سوار ماشینشان بشوند  و گازش را بگیرند و بروند. نمی‌دانم با مواد زدن و  خلاف عفت کردن چه برخودی دارند. مرد خانواده چراغ قوه ی پلیس فدرال را انداخته است توی موتور تا زن خانواده که حکما معلم حرفه و فن است تعمیرات خودش را انجام دهد. کمی توی راه با دوستان آواز دسته جمعی می‌خوانیم. هر چند وقت یکبار هم حرکت لوسی مثل خاطره تعریف کردن انجام می‌دهم. یک جا هم از هنر کارئوکی که خاور دوریها خیلی انجام می‌دهند باید می‌گفتم که گفتم. اما اوضاع خیابان شهید اندرز گو فرق دارد. برادران بسیجی حسب فرمایش آقا، ایستاده‌اند سر نبش خیابان و دارند از دختر و پسرهای ماشین سوار و جولان ده‌ای که اتفاقا خیلی از  اوقات سرگران هستند فیلم می‌گیرند. یکی از آن بسیجی‌ها خیلی بد اخم و به جای جملات قانونی که همه‌جای دنیا مرسوم است به دو تا دختر می‌توپد که اگر دفعه‌ی دیگر این سمت ببینمتان فیلان و  بیسار است. نمی‌دانم باید با این ماشینها 20 تا بروند یا مثلا جای دیگری هست که بروند؟ یا اصلا توی جوانی نباید جایی رفت و توی پیری باید همان بیمارستان و اماکن فرح بخش اینطوری باید رفت. به هر حال سرگرانی و جولان دادن فایده ندارد. توی پارک وی جگرکی سرپایی هست که می‌شود بدون ترس پلیس رفت. البته آنجا هم عده‌ای از جوانان در حال سر گران کردن خود با قوطی و شیشه خوردن هستند که کنارش چند سیخ جگر و خوش گوشت و موجود عجیبی به نام کوهان هم می‌خورند. توی مسیر تجریش تا پارک وی تقریبا همه به انجام فریضه‌ی گردش   مشغولند. این طور ترافیکهاست که در ذهن می‌ماند. عده‌ای از بچه‌های شش موتوره هم کنار یک موتور سوار حرفه‌ای ترمز می‌زنند. شروع می‌کنند به تعریف کردن. موتور سوار موتور آنچنانی دارد. لباس خاص چرم هم پوشیده که این صدا و تشکیلات موتورش را جذاب می‌کند. جوان موتوری از هجوم این شش تایی ها کمی هول برش می‌دارد. سر تکان می‌دهد تا رد شوند. بعد دانه‌به دانه‌ی ماشینها را اذیت می‌کنند تا بروند. شبها جای توجه طلبی برای بعضی از بچه‌های موتور سوار دروازه غار، باز است. دخترها و پسرها چیزی برای تبادل ندارند. برای همین هم سیگار به هم می‌دهند و می‌روند. انرژی جمعی اینطوری را خیلی دوست دارم. ما سی و هفت سال است که هیچ آدم خارجی‌ای ندیده‌ایم. شاید  بهترین آدمی که دیدیم همین بهروز وثوق خودمان بود برای همین خیلی از اوضاع شبیه سابق است و هیچ وقت  خاکسترش خاموش نمی‌شود. شب همینطوری بیهوده، جماعتی را طلب می‌کند که می‌توانند در جمع ترین حالت توی ماشین دو تا باجناق باشند. آخر شب می‌نشینم و سخنرانی اباذری را می‌خوانم: شما آزادید از شب استفاده کنید ولی نمی‌توانید بگویید کار ما چی شد؟ چونکه معلم‌ها هم باید دنبال کارها بگردند و کاری برای بقیه نخواهد ماند. 

آمریکایی آسان، ایتالیایی سخت، دیپلماسی پینگ پنگ

باید بدهم دور بازویم را خالکوبی کنم. چند قلو بزایید، دومی و سومی را رایگان ببرید. اصلا این از باب هزینه‌های پرداخت شده بابت بچه‌ی اول و لباس، اسباب بازی کهنه‌های ایشان که به طور رایگان به بچه‌های  بعدی منتقل می‌شود هم نیست.   

  به نظرم اینقدر موضوع بی بچه‌ماندن و جفت گیری به شکل درختان، در بین جوانهای روی لبه‌ی باروری، مهم شده است که تمام نهادهای خیزنده باید به پا خیزند و اولین گامهای مثبت در این زمینه را بردارند. مهم نیست شاید هم رفتم و دور این یکی را نوشتم: روح منی رونی کلمن. اینطوری برای مقام معنوی بدنساز مهم و با پشتکاری مثل رونی کلمن هم ارزش قایل شده‌ام. تازه امروز هم دیدم که یک ایتالیایی که احتمالا از اقوام هیز مارکوپولو بوده است، حسابی برای دخترهای دودگرفته و افسرده‌ی تهران، نقشه دارد. عکسی از پل طبیعت یا همان پل ارتباطی آب و آتش به پارک طالقانی،  انداخته و با هیز بازی تمام، جاذبه‌‌های  گردشگری تهران را دانه به دانه هدف قرار داده است. سالها پیش از این یک مساله‌ی معروف نیوتنی در علوم سیاسی، هیات اعزامی پینگ پونگ بین چین و  آمریکا بود. حالا باید اینجا بنشینیم ببینیم پارک لاله را که خود تهرانی‌ها نمی‌روند مگر بخواهند مواد بخرند، چطور آمریکایی‌ها فلزیاب زده‌اند و کشف کرده‌اند. حتی خرده شطرنج بازهای نزدیک فرهنسگرای محترم بهمن هم جرات نمی‌کنند روز روشن یا با آتیش روشن به چنین مواضعی گشت و گذار کنند ولی الان وزارت خارجه‌ی جمهوری اسلامی محترم سعی دارد هر جای تهران و ایران که شد یکی دو تا عروسک آمریکایی طور بگذارد تا یک جور فوتومونتاژ کرده باشد. برای همین فردا اگر دیدی روی برج شهیاد هم دو تا آمریکایی هست تعجب نکنید و به همین دعوا و ترافیک و عصبیت خودتان ادامه بدهید چون اصلا ربطی به ما ندارد. البته در اینگونه موارد هم ممکن است یکهو حلیم سید مهدی تجریش را قرق اعلام کنند و حلیم و سرپل تجریش و کوه مقابلش تا آنجا که چراغ دارد را یکهو قرق بفرمایند تا یک جفت جهانگرد، بدن ساز آمریکایی با ایرانیهایی که آن تو گیر افتاده‌اند، آش بازی کنند: بیگیرم برات. بعد عکس آقای آمریکایی مهربانی را منتشر کنند که یک جفت ژتون سبز بابت آش رشته‌ی مهدی را دارد جلوی دوربین به هم می‌سابد. آخ بیا و ببین روابط ایران و آمریکا چقدر چرب و خوب شده است. به امید آن روز. یک زمانی یک جماعتی به نام انجمن دوستی جوانان ایران و آمریکا وجود داشت. که بعد از تعطیلی سالیان، تبدیل شد به همان فقره‌ی کانون زبان ایران یا به قول دختر خاله‌ی کوچکترمان، ILI . به همین ترتیب الان که اوضاع دور بازوی ما نشان می‌دهد، می‌شود دوباره راهکارهای جفت یابی و باروری مناسب و متناسب با شان ایرانی را از جوانان آمریکایی نوش کنیم  و سر عافیت در پای رشادت افکنیم که این وضع یک 69 کامل در ارادت به روشهای نوین و ساختار شکنانه باشد. حال معین نیست که جوانان ایتالیایی زودتر تهران را فتح خواهند نمود یا گره کار به همان وضعیت فوق الذکر، از دست توانای جوانان آمریکایی صادر خواهد شد. 

دیپلماسی محترم شرکت محترم ما در زمینه ی برخورد با اولیور توییست(اولیور پیچاننده ) در جهت کنترل مصرف موز و دیگر وسایل باروری 
به زودی بر روی درب دستشویی: 
همکار گرامی، سهمیه هر نفر دو برگ دستمال کاغذی وجه رایج مملکت برای شستشو است. لطفا رعایت فرمایید. 


ذوق و شوقی برای دستگاه تهران شور

دستگاه تهران شور یک افسانه یا یک جوک وایبری است. 

در و دیوارهای چرکمرده تهران در دهه شصت خیلی جدی‌تر از این حرفهاست که یک عده‌ای بروند ساعت 10 شب توی کوچه فوتبال بازی کنند.   

 یا مثلا جمع بشوند تا بروند کوه، دربند. دیوارهای بیرونی خانه‌ها حرف و حدیث‌های کشدار می‌طلبد و دیوارهای داخلی اتاق‌های جوانها از لاک تو خالی لاک پشتها گرفته تا پوکه‌ی زیر سیگاری و چتر منور و چفیه و پلاک و بقیه‌ی چیزهایی که به آدم هویت متناسب را می داد و می دهد. تقریبا هر کسی در آن سالها رفته‌است خدمت این یکی را خیلی بهتر درک می‌کند. جایی نیست که بتوانی مثل آدمها به جای پیشنهاد نگویی: عقیده‌ ی من  این است که دیوار را آبی رنگ کنیم. این یکی، از تمام عبارتهای آن موقع تاثیر گذارتر بوده‌است. البته وقتی فضا اینطوری است زیاد کسی با کسی دشمن نیست. آدمها اهل دورویی نیستند چون خیلی برایشان کاربرد ندارد. چون سانسور نیست. اما دهه‌ی هفتاد اوضاعش فرق دارد. طوری است که اول همه چیز باید بروی سراغ اینکه ظواهرت را هر طور شده دقیق‌تر درست کنی دیوار خانه را طوری رنگ کنی که هم توی چشم نزند و هم به نظر کاملا ساده‌ز یستی رویش موج بزند. صدا و سیما هم کلی خرج می کند تا همین صفا و سادگی را بیشتر نمایش بدهد.  
ادامه مطلب ...

باران ترش روی معماری تهران

بارانی که خاطره نداشته باشد، لعنت عمر نمی‌ارزد. همه جایش سوراخ است. توی تهران همه نگران ابتدای باران هستند. اول باران ترش روست و خاطر کسی نیست که آمده است. همینطوری به ضرب و زور فراوان دارد می‌ریزد پایین و اسیدی است. باران یک جور ماراتن اهل معرفت برای خوش یمنی آغاز سال است.  

چطور است که این همشهری داستان یک داستانی را از آخرش نمی‌گذارد. یعنی زندگی ما هم همینطوری است، ها. اصلا نمی‌شد از آخر بخشی پخته و بالغ را زندگی می‌کردیم بعد می‌گفتند به جای 120 سال عمر بشر هفده روز است یا مثلا سه سال است. بین 61 تا 64 سالگی برای یکی مقرر شده. برای یکی دیگر 17 روز مانده تا زمانی که تصادف می‌کند و بر اثر خونریزی تاخیری طحال زیر دوش آب یک پانسیون چسکی و غم گرفته حوالی میدان امام حسین می‌میرد. 


دلم برای ابوالفضل  پور عرب و صدای دم کشیده‌اش تنگ شده. بعدا که معتاد‌تر شد انگار همان صدای دم کشیده را بهش رنگ روغن هم زده باشند و غیر قابل خوراکی شده باشد. 


همان زمانی که حسین  امانت بیست  و چهار ساله در یک مسابقه‌ی معماری، برج آزادی تهران  را به عنوان نماد این شهر ساخت با خودم گفتم باید یک وقتی به دنیا بیایم که حسین امانت زنده باشد و از همین هوای دود آلود به شکل مشترک تنفس کرده باشیم تا به درستی بفهمم که روزی توی همین ایران خودمان آدمهای مستقل و با حرارتی بوده‌اند که الان در بهترین حالت چاله‌های بزرگ پروژه‌هایی را می‌کنند که مثل پروژه‌ی نزدیک متروی حقانی هنوز تا هنوز باید کسی این چاله را پر کند. همینطوری است که درک درستی از نگهداری بناهایی که آیکون معماری تهران هستند وجود ندارد. این همه آدم همه روزه از جلوی یک سر در حیرت انگیز، مثل زامبی ها رد می شوند و خبر ندارند این سر در اداره برق(میدان شهدا ) را چه کسی ساخته، برا ی چی ساخته و چه چیزی را دارد نشان می دهد. خیلی که زامبی نباشند قیمت استخر و دیگر سالنهای ورزشی مجموعه ی ادراه برق را بهتر از این می دانند که سردرش چه چیزی دارد می گوید.   روبروی همین سر در، یک مکان مذهبی ساخته است به نام مسجد خیر، که به نظر یک اسم خنک و بی مزه و عمومی برای نیکوکاری است. مثل این که توی جنگ بعضی ها را که دفن می کردند، شهید گمنام اسم گذاشتند. یک نکته ی جالب برایم وقتی رزومه ی کارهای استاد حسین امانت را می دیدم این بود که علاوه بر آیکون تهران، ایشان بنای یادبود هولوکاست را نیز در بلاد کانادا ساخته و پرداخته اند. 


یکی از آرزوهای کاری‌ام این است که شرکت رقیبم یک جور شرکت مادر تخصصی باشد. انگار برای پارک کردن ماشینت جا به اندازه کافی داری. تا می توانی شلنگ و تخته می‌اندازی و از این فحش تخصصی به وفور یاد می‌کنی تا طرف استعفاء کند. 


- تدبیر و امید دارید؟ 

:  یه نسخه 100 روزه رایگان هست 

- بعدش چی؟ هزینه اش چقدره؟ کار می‌کنه؟ 

: والا هنوز قیمت گذاری نشده. کار کردنش هم با خداست. اینجاش نوشته contact the vendor 


پرچم پارک طالقانی- آب و آتش چقدر از ما فاصله دارد؟

امروز یکهو به ذهنم رسید بدانم فاصله پرچم پارک طالقانی- آب و آتش  که بلندترین پایه پرچم ایران با 150 متر ارتفاع و 250 تن وزن فولاد sd52 است، تا همینجایی که کار می کنیم چقدر است. کلی تخمین و حرفها رد و بدل شد   و دست آخر دقیق ترین جواب از گوگل مپ با استفاده از measure distance حدود 1.7 کیلومتر به دست آمد  

اندازه گیری فاصله به صورت سر دستی و بدون اینکه تا محل سوژه برویم  به روش پارالاکس معروف است. بیشترین کاربرد آن برای من از زمانی بود که نجوم کار می کردم. همان داستان تشابه مثلثها و میزان جابجایی جسم در تصویر زمینه اش بر اساس اینکه فاصله بین دو محل مشاهده- در اینجا و به صورت سر دستی، فاصله ی بین چشمهای یک انسان معمولی- روش اندازه گیری فاصله ها را تشکیل می دهد که می توانید در لینک زیر ببینید:


روش اندازه گیری فاصله پارالاکس یا اختلاف منظر 


ساده ترین توضیح برای روش پارالاکس به شکل  دستی می تواند اینطوری باشد. یک مثلث داریم که فاصله بین دو چشم قاعده  و طول دست ارتفاع آن است. نسبت این  دو عدد به طور تقریبی  10 می باشد. مثلث بزرگتر فاصله تا جسم به عنوان ارتفاع مثلث و میزان جابجایی جسم در پس زمینه قاعده ی مثلث بزرگ را تشکیل می دهد. کلید اندازه گیری فاصله نیز تخمین شما از میزان جابجایی جسم در پس زمینه است که به خلاقیت و استدلالها و تقریبهای منطقی شما وابسته است. 


. اما نکته ی مهم این بود که با یک جستجوی اولیه نشد عکسی از بنای ساخته شده ی پایه پرچم پیداکنم. حتی برای این پرچم پارک طالقانی که خیلی نزدیک پل بین پارک طالقانی و پارک آب و آتش است، هیچ صفحه ی ویکی پدیایی نوشته نشده است. باشد که مدیرهای دولتی به این مسایل - ویکی نویسی- توجه اساسی تری بنمایند. 

بزرگترین برج پرچم ایران در ارتفاع210متری

خود پرچم 1000 متر مربع مساحت دارد مثلا 20 در 50 متر ابعاد آن باید باشد. البته بالایش تجهیزات هواشناسی و تصویر برداری نصب شده است که در اتاقک پایین پایه ی پرچم کنترل می شود. 

حمل قطعات سنگین پروژه پرچم تهران (پارک طالقانی )توسط کمرشکن 7 محور


نوک پرچم در شرایط جوی باد و طوفان می تواند  تا 7.2 متر جابجا بشود.  ولی هنوز نفهمیده ام پرچم، در چه صورتی می تواند یک جاذبه ی گردشگری جدی باشد. هزینه های انجام این پروژه تا به حال مخفی نگاه داشته شده است. 

پ.ن: اگر تشریف بردید پای پرچم پارک طالقانی و یا وقتی روی پل مدرس از پارک آب و آتش، گم شدید و سر از پای پرچم پارک طاقانی در آوردید حتما عکس بگیرید و برای ما بفرستید. 

نوغانداری: از کاخ موزه سعد آباد تا میدان تجریش

نوغانداری یا پرورش کرم ابریشم. 

امروز با مامان بچه ها رفتیم تجریش. دیدن باغ سعد آباد برای چندمین بار هم لذت بخش است. کاخ ساده ای با عمارتهای قدیمی  که بعضی وقتها نهایت سادگی و دمده بودن را به ذهن آدم می اندازد. البته باغ مربوط به کاخ سعد آباد هم زیباست و هم درختهای متنوع و اغراق آمیزی دارد. از بس درختهای کوتاه و شهری و زخمی دیده ایم دیدن یکباره ی این همه درخت بلند بالا واقعا افق کبود ذهن آدم را جلا می دهد. کمی گردش و دیدن موزه ی اتومبیل کاخ و جاهای دیگری که دیگر میل چندانی برای دیدنش ندارم. لابد حق دارم با توریستهای پیر پاتال اروپایی که اغلب دیگر میل نوشیدن و جاهای دیگر را ندارند     و پیرانه سر، یک جور آرامگاه جذاب به نام کاخ سعد آباد را سیاحت می کنند، هم سلیقه نباشم. اما عاشق خانه های دور و بر کاخ هستم. یکی از خانه های دو نبش و نزدیک کاخ، از پروژه های شرکتشان است. با بچه های شرکتشان هماهنگ می کنیم و می رویم تا یک بنای ساده و جذاب را در اطراف کاخ ببینیم. معماری اش زیبا، آرامش بخش و بدور از هر گونه رخ نمایی و تازه به دوران رسیده بودن آدمهایی است که مطمئن هستم پورشه سوار نمی شوند. یک بنا با زیر بنای مسکونی 800 مترمربع که همه چیزش تکمیل است تا آدم از حرف زدن بیفتد و یک سکوت دائمی در پیش بگیرد.  مخصوصا زیر زمین نورگیر خانه که یک سینما و کتابخانه ی در حال ساخت است. استخر جمع و جور و آلاچیق و پارکینگ هم دارد. سعد آباد - درب زعفرانیه- یکی از بهترین جاهایی است که اگر کسی بگوید تار عنکبوتهایش هم مال همان دوران پهلوی است، تعجب نمی کنم. سادگی بیش از حد برخی از خانه ها، آدم را به یاد سادگی، امنیت و آرامش یک قبرستان می اندازد که ترس برانگیز است. سکوت عجیب و غریبی شبیه تجربه ی مردن از آرامش را به آدم می دهد. توی کاخ سعد آباد چهره ی آدمها را نگاه می کنم تا دقیق تر دلیل آمدنشان را بفهمم. یکی دو تا از جمع هایی که دارند از سربالایی بر می گردند، عین هم یک جک گوی بامزه دارند که به نظرم ترسیده است و دارد جماعت را سرگرم می کند تا چیزی از این قضیه به کسی نگویند.  

بهار مثل مردن است. مخصوصا وقتی توی یک باغ بزرگ قدم بزنید. اگر هفته ای یکبار به چنین جاهایی بروید. چیزی شبیه دریا زدگی شما را از پا در خواهد آورد. باغ زدگی یک جور عارضه ی وخیم است. وقتی که احساس امنیت شهری خود را از دست می دهید هیچ لذتی جز آویزان بودن در کوچه های سعد آباد ندارید. به نظر تمام اهالی چنین تجربه هایی دارند. برای همین هم ممکن است توی کوچه کسی از صدای فعال کردن دزدگیر ماشینش هم خجالت بکشد. 

بعد از گردش حسابی و نهار می رویم بازار. بالاخره خانم موفق می شود و 4 تا کرم ابریشم یا همان نوغان خودمان را توی یک جعبه ی خالی خرما و لای چند تا برگ تحویل می گیریم. برای تبلیغ نوغان داری یا هر طور کاسبی دیگری نوشته اند: کرم ابریشم برای درس علوم بچه ها. الان مطمئن هستم که روز بعد باید کلی دنبال برگ بگردم تا این موجودات تپل و مخلمی و زیبا را سیر کنم. هیچ کدام از ما اهل حیوان خانگی  نیستیم. اما اینطوری وارد جرگه ی رفیع دارندگان حیوانهای خانگی به حساب می آییم. حیوان خانگی ما یعنی چهار تا کرم ابریشم که قرار است یک سرشب شروع کنند و تا صبح ناغافل پیله درست کنند، بی صداست. سکوت مطلق و امنیت و آرامشی که آدمی در این نوع تجربه از داشتن حیوان خانگی دارد درست مثل مرگ است. 

مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد به مجموعه عمارت‌ها و کاخ‌هایی گفته می‌شود که در دره دربند، شمالی‌ترین و خوش آب و هواترین منطقهتهران در زمینی به مساحت ۳۰۰ هکتار بنا شده‌است. این مجموعه دارای حدود ۱۸۰ هکتار جنگل طبیعی، چشمه‌سارها، قنات‌ها، باغستان‌ها، گلخانه‌ها و خیابان است. این عمارت از شمال با کوه‌های البرز، از شرق با گلاب‌دره، از غرب با ولنجک و از جنوب با تجریش همسایگی دارد. رودخانه جعفرآباد، از وسط محوطه کاخ می‌گذرد. میانگین دمای سالانه این منطقه ۱۲٫۹ درجه سانتیگراد برآورد شده‌است. و در ارتفاع ۱۶۵۰ تا ۱۸۰۰ متری از سطح دریا قرار دارد. در دوران پهلوی اول، سراسر باغ سعدآباد از رودخانه دربند مشروب می‌شد. ولی در دوران پهلوی دوم، به دلیل بخشیدن آب رودخانه در نیمی از شبانه‌روز به رعایا، و کافی نبودن این میزان آب رودخانه برای آبیاری سراسر مجموعه، از دوازده رشته قنات قدیمی و جدیدالاحداث استفاده گردید.

مجموعه سعدآباد، چهار دوره تاریخی قاجاریه، پهلوی اول و پهلوی دوم و پس از انقلاب ایران را سپری کرده است. سعدآباد در دوره قاجار بنا شد و سکونت‌گاه تابستانی (ییلاق) شاهان این سلسله بوده است. پس از کودتای ۱۲۹۹ و تصرف آن توسط خاندان پهلوی، بناها و عمارت‌های متعددی در آن ساخته شد که بالغ بر ۱۸ کاخ در ابعاد مختلف می‌شوند. هر یک از بناها محل سکونت یکی از افراد دودمان پهلوی بوده است.محمدرضا پهلوی نیز در دهه ۱۳۵۰ در این مکان سکنی گزید. قدیمی‌ترین کاخ این مجموعه، کاخ (کوشک) احمدشاهی بوده‌است، که در دوران اوایل سلطنت او، ساخت آن به پایان رسیده‌است. جدیدترین کاخ این مجموعه نیز کاخ لیلا پهلوی می‌باشد که متعلق به کوچکترین دختر محمدرضا پهلوی بوده‌است.

پس از پیروزی انقلاب ۵۷ این مجموعه به شکل موزه در آمد ولیکن کاخ فعلی ریاست جمهوری در جوار این مجموعه قرار دارد. از کاخ ملکه مادر نیز که متعلق به ارگان ریاست جمهوری است برای پذیرایی از مهمانان خارجی استفاده می‌شود.

محتویات

  [نهفتن

بناها و سازه‌های مجموعه[ویرایش]

ساختمان بهمن (کاخ بهمن)[ویرایش]

این کاخ از بناهای دوران پهلوی دوم، از جمله زیباترین ساختمان‌های مجموعه می‌باشد، که منزل مسکونی بهمن، پسر غلامرضا پهلوی بوده‌است. این ساختمان، مجاور موزه مردم شناسی و در کنار درب شمالی دربند قرار دارد. این ساختمان، از سال ۱۳۸۲ به بعد، به دفتر یونسکو در ایران اختصاص یافت و دورانی، مرکز آموزشی مجموعه سعد آباد بوده‌است.

کاخ احمد شاهی[ویرایش]

این کاخ، قدیمی‌ترین کاخ موجود در مجموعه سعد آباد می‌باشد، که در اواخر سلطنت احمد شاه قاجار و از سال ۱۲۹۷، ساخت آن آغاز و در هنگام وزارت جنگی رضا شاه، ساخت بنای آن به پایان رسید. پس از انقلاب، از این محل به عنوان پایگاه مرکزی بسیج خواهران استان تهران، استفاده می‌شده‌است. قرار است این محل پس از بازپس گیری از بسیج خواهران، بازسازی و آماده بازدید عمومی شود. این کاخ، در حال حاضر غیر قابل بازدید، برای عموم می‌باشد.

کاخ یا کوشک احمد شاهی در مجموعه نیاوران است و برای بازدید عموم نیز دایر است .[۱]

کاخ اختصاصی[ویرایش]

این کاخ، در سمت غرب موزه هنرهای زیبا قرار دارد. این کاخ، در سال‌های اولیه بعد از انقلاب ایران، به عنوان موزه تاریخ طبیعی استفاده می شده‌است. ولی در حال حاضر، در اختیار نهاد ریاست جمهوری ایران می‌باشد، و غیر قابل بازدید، برای عموم است.

ساختمان جمهور (کاخ ملکه مادر)[ویرایش]

این کاخ، در دوران پهلوی، محل آخرین سال‌های زندگی رضا شاه، قبل از تبعید به جزیره موریس، و محل زندگی مادر شاه (تاج الملوک) تا دوران انقلاب اسلامی ایران، بوده‌است. این کاخ، در حال حاضر، در اختیار نهاد ریاست جمهوری ایران، و مخصوص اقامت مهمانان ویژه دولت ایران می‌باشد، و به این جهت، به ساختمان جمهور مشهور گردیده‌است. این کاخ، در حال حاضر غیر قابل بازدید، برای عموم می‌باشد.

کاخ-موزه سبز، کاخ مرمر (قصر سنگی، کاخ شهوند، کاخ رضا شاه پهلوی)[ویرایش]

یکی از زیباترین کاخ‌های سلطنتی موجود در ایران می‌باشد، که در نقطه‌ای مرتفع، در شمال غربی مجموعه سعدآباد قرار دارد. این کاخ، در ابتدا به صورت ساختمانی نیمه تمام بود که به شخصی به نامعلیخان تعلق داشت و تپه‌ای که ساختمان روی آن واقع شده بود، به همین نام معروف بود. رضا شاه، پس از اینکه ساختمان واقع بر این تپه را از علیخان خریداری کرد، کاخ کنونی را بنا نهاد و کار ساخت و تکمیل آن از زمان وزارت جنگی او، تا اوایل سلطنتش (سالهای ۱۳۰۱ تا ۱۳۰۷ خورشیدی) به طول انجامید. سرانجام، این کاخ با تلاش هنرمندان و معماران ایرانی، پس از هفت سال کار، در دو طبقه (زیر زمین و همکف) بنا گردید. رضا شاه از طبقه همکف به عنوان محل زندگی و دفتر کار خود، و از زیر زمین به عنوان انباری استفاده می‌کرد همچنین یک تالار غذا خوری مجلل با میز و صندل‌های منقش و کنده کاری شده و همچنین ظروف نفیس چینی و سرامیک و نقره ایتالیایی مخصوص پذیرایی تشریفاتی میهمانان مورد استفاده قرار می گرفته‌است این کاخ، به دلیل استفاده از سنگ‌های سبز کمیاب معدن خمسه زنجان وسنگ مرمر خراسان، در نمای خارجی آن، به قصر سنگی کاخ مرمر نیز معروف است. ملات سنگ‌ها، از جنس سرب است و مانع شکستن آنها در اثر انقباض و انبساط می‌شود. درب اصلی کاخ، از سمت شمال غربی به سمت رشته کوه‌های مرتفع البرز گشوده می‌شود. سر در و ستون‌های ورودی کاخ، نیز از جنس سنگ مرمر خراسان، و ترکیب و تلفیقی از نقوش و موتیف‌های هنر ایرانی و اروپایی است. با بازسازی و مرمت کاخ، قصر سنگی به کاخ شهوند، معروف گردید و پس از انقلاب ایران، به کاخ سبز تغییر نام داد. گچ‌بری‌ها و آیینه کاری‌های ظریف و زیبای درون کاخ، کار دست هنرمندان ایرانی ناشناس است. تذهیب دیوارها، اثر استاد حسین بهزاد، و خاتم کاری‌ها، حاصل کار گروهی کارگاه استاد صنیع خاتم است. مساحت زیربنای کاخ، در دو طبقه، ۱۲۰۳ متر مربع می‌باشد و معمار آن، میرزا جعفر کاشی معروف به معمارباشی بوده‌است. یکی از زیباترین قسمت‌های این کاخ، تالار آیینه روی تمامی آیینه‌ها، با گل‌هایی از گچ تزئین شده و با قالی مشهد ۷۰ متری زیبایی، که اثر عبدالمحمد عمواغلی است، فرش شده که دفتر کار رضا شاه نیز بوده‌است. در این تالار، یک دست مبل کوبلن دوز کار دست، مربوط به دوره قاجار قرار دارد. میز وسط تالار، کار کشورفرانسه و متعلق به قرن ۱۸ میلادی است. پرده‌ای نقره فام به چوب پرده‌ای منبت کاری شده، پنجره تالار را مزین کرده‌است. از ویژگی‌های این تالار، همخوانی نقش وسط فرش، با طرح سقف است که با ابریشم خاص و ریز بافت و مدت هفت سال (سالهای ۱۳۰۱ تا ۱۳۰۷ خورشیدی) توسط استاد... و هنرمندان مشهد به طول انجامیده. آیینه کاری‌های سقف با طرح قندیل، کار هنرمندان ایرانی است. از دیگر وسایل با ارزش این کاخ، می‌توان به مجسمه‌ها و مبل‌های دوره لویی شانزدهم، و نیز دو میز کنسول مربوط به دوره ناپلئون اشاره کرد. از دیگر تالارهای این کاخ که روبروی تالار آینه واقع شده و به عنوان اتاق خواب رضا شاه بوده و نبودن تخت خواب و یا رخت خواب است و پنجره‌ای که رو به دربند با چشم اندازی زیبا بازمی شود می‌باشد.

کاخ‌موزه سفید (کاخ ملت، کاخ شاه پهلوی)[ویرایش]

این کاخ، بزرگترین کاخ موجود در مجموعه کاخ سعدآباد است، که به‌علت رنگ سفید نمای آن، به کاخ سفید شهرت یافته‌است. این بنا، علاوه بر آنکه اختصاص به امور اداری و تشریفاتی دوران پهلویدارد، اقامتگاه تابستانی شاه و همسرش فرح، به حساب می‌آمد. این کاخ، شامل ۵۴ واحد مختلف، از جمله ۱۰ تالار تشریفاتی می‌باشد که وسیع‌ترین آن، تالار کاخ می‌باشد، که سفره خانه‌ای به مساحت ۲۲۰ متر مربع دارد. بنای کاخ، به دستور رضاشاه، در سال ۱۳۱۰ خورشیدی آغاز گردید و در سال ۱۳۱۵ خورشیدی به پایان رسید. نقشه کاخ، اثر مشترک مهندس خرسندی و مهندس بوریسروسی می‌باشد. گچ‌بری‌های زیبا و ظریف درون کاخ، کار استادانی چون غلامرضا پهلوان، عبدالکریم شیخان، حسین کاشی و رضا ملائکه است. سنگ‌های مرمر سرسراها، از معادن شهرهای یزد وتربت حیدریه، تهیه شده و سنگ‌فرش کف‌ها، توسط استاد لرزاده انجام شده‌است. نمای بیرونی کاخ، به سبک ایرانی-رومی است، که چهار ستون اصلی بزرگ در چهارسوی سرسرا و چهار نورگیر، در اطراف سقف مرکزی می‌باشد. پرده‌های بزرگ نقاشی رنگ روغن، با موضوع داستان‌های شاهنامه که در اطراف نورگیر سرسرای طبقه اول است را استاد حسین بهزاد و شاگردانش، در سال ۱۳۲۰خورشیدی به پایان رساندند. تالارهای بزرگ تشریفاتی کاخ، به سبک اشرافی فرانسه تزئین گردیده‌است. از با ارزش‌ترین آثار این گنجینه، فرش‌های نفیسی است که نهایت ذوق و هنر بافندگان هنرمندان ایرانی را نشان می‌دهد. بزرگترین فرش این کاخ، ۱۴۵ متر مربع و دارای ۱۴۰ رج می‌باشد که با نقش مایه شمسه و قندیل، زینت بخش سفره خانه‌است. در سرسرای طبقه همکف، مجموعه‌ای از سفالینه‌های ایران، از هزاره چهارم پیش از میلاد تا سده هفتم هجری و همچنین کریستال‌هایی از دوره قاجار نگهداری می‌شود. پوشش دیوار تالارها، از پارچه‌های نفیس ابریشم، اطلس وتافته است. لوسترهای ساخت ایتالیا، فرانسه و چک-اسلواکی، روشنایی بخش تالارهای وسیع این کاخ است، که بزرگترین آن، دارای ۱۰۸ شاخه‌است. سه چلچراغی که تالار سفره خانه طبقه اول را روشن می‌کند و همچنین میز تحریر موجود در این سفره‌خانه، متعلق به ماری آنتوانت، ملکه فرانسه‌است. کاخ سفید، در زمینی به مساحت ۲۱۶۴ متر مربع، در دو طبقه، در زیربنایی در حدود ۵۰۰۰ متر مربع، ساخته شده‌است.

موزه آب (دفتر رئیس تشریفات کاخ، دفتر مسئول حفاظت ارتش)[ویرایش]

این موزه، در بخش مرکزی مجموعه سعد آباد، قرار دارد. ساختمان موزه، متعلق با دوران قاجاریه و پهلوی دوم، و شامل دو بخش اصلی و فرعی است. بخش فرعی این ساختمان، دفتر مخصوص محمدرضا پهلوی بود، که در زمان پهلوی دوم ساخته شد، که برای پذیرایی از مقامات درباری و مراجعین شاه استفاده می‌شد، پس از تخلیه، این دو ساختمان به تیمسار کسرایی (مسئول حفاظت ارتش) واگذار شد. در این موزه، اسناد و مدارک مربوط به آب (مانند دفترچه میراب، وقف نامه‌ها)، ابزار و ادوات مربوط به آب (مانند فنجان آبی، ساعت آبی، لوازم حفر چاه و قنات) و تندیس‌های گوناگونی از دانشمندان آب شناس و تندیس میراب نگهداری می‌شوند.

موزه استاد بهزاد (کاخ کرباس، کاخ ولیعهدی)[ویرایش]

موزه مینیاتور اسناد حسین بهزاد، در بخش مرکزی مجموعه سعد آباد قرار دارد. ساختمان این موزه، متعلق به اواخر دوران قاجار و اوایل دوران پهلوی است. در دوران پهلوی این موزه، به کاخ کرباس معروف بوده که به عنوان استراحتگاه و محل کار رضا شاه استفاده می‌شده، و در دوران شاه، به عنوان کاخ ولیعهدی، مورد استفاده رضا پهلوی، در دوران کودکی و نوجوانی او، بوده‌است. این موزه، پس از بازسازی و مرمت، در سال ۱۳۷۳ خورشیدی، و به مناسبت صدمین سالگرد تولد استاد بهزاد، افتتاح گردید. این موزه، دارای پنج سالن می‌باشد و از زیر زمین این موزه، به عنوان نمایشگاه و محل آموزش، استفاده می‌گردد.

موزه برادران امیدوار (کالسکه‌خانه قجری)[ویرایش]

این موزه، در بخش شمال غربی مجموعه سعد آباد، واقع شده و ساختمان آن، متعلق به دوران قاجار است. این موزه، شامل ۴ اتاق با نمای آجری قرمز رنگ و گچ بری‌های زیبا می‌باشد، که کالسکه خانه و استراحتگاه سورچی‌ها بوده‌است. این ساختمان، در سال ۱۳۸۱ بازسازی و در مهر ماه ۱۳۸۲، در هفته جهانگردی، به نام اولین جهانگردان ایرانی معاصر، افتتاح گردید. برادران امیدوار، پس از سه سال مطالعه، در سال ۱۳۳۳، با مبلغی در حدود ۹۰ دلار، از زادگاه خود، سفرشان را آغاز کردند.

موزه چهره‌های ماندگار (کاخ ملکه توران امیرسلیمانی، همسر رضا شاه پهلوی)[ویرایش]

عمارت چهره‌های ماندگار، از جمله بناهای دوره قاجاری در مجموعه سعد آباد است، که رضا شاه بعد از استقرار در تپه علیخان و پس از ساختن کاخ سبز، آن را آراسته به مجموعه سلطنتی نمود. این عمارت و ساختمان جنوبی آن که اکنون موزه استاد فرشچیان را در خود جای داده، مجموعه دو عمارت اندرونی و بیرونی یک باغ بوده‌اند. عمارت بیرونی (موزه استاد فرشچیان) مشتمل بر یک ساختمان ییلاقی است و از سه سو به ایوانهای سر پوشیده منتهی می‌شود و در قسمت جنوبی قرار دارد، و عمارت اندرونی (موزه چهره‌های ماندگار) در قسمت شمالی قرار گرفته و از دو سوی شمال و غرب به ایوان‌های ستون دار منتهی می‌گردد. از جهت ظرافت‌های معماری، عمارت بیرونی دارای نفاست بیشتری است و عمارت اندرونی ساده تر به نظر می‌آید. این دو عمارت پس از تملک توسط رضا شاه، به عنوان کاخ اختصاصی ملکه توران امیرسلیمانی (همسر سوم رضا شاه و مادر غلامرضا پهلوی) اختصاص یافت. عمارت بیرونی، محل سکونت ملکه بوده و در عمارت اندرونی، خدمه ایشان مستقر بودند. سپس، تا قبل از پیروزی انقلاب ایران، کاخ‌ها به نظامیان نزدیک محمد رضا پهلوی که در سعد آباد ساکن بودند اختصاص یافت. در محوطه این موزه، تصویر و زندگی نامه کوتاهی از چهره‌های ماندگار ایران در رشته‌های مختلف، به همراه چند تندیس از دانشمندان ایرانی قرار دارد. این موزه در اکثر روزهای سال تعطیل می‌باشد.

موزه خط و کتابت میرعماد (کاخ فرحناز و علی‌رضا)[ویرایش]

این موزه، در بخش مرکزی مجموعه سعد آباد، قرار دارد. بنای این موزه، به دلیل شباهت به ساختمان‌های اواخر دوره قاجار و اوایل دوران پهلوی، به معماری دوره انتقال تعلق دارد. ساختمان موزه، دو طبقه دارد، که محل سکونت دو تن از فرزندان شاه (فرحناز و علیرضا) بود. پس از انقلاب ایران، ساختمان مذکور، به نمایش آثار خطی، اختصاص یافت، که سرانجام در سال ۱۳۷۶ خورشیدی، به نام مشهورترین استاد خوشنویسی قرن ۱۱ هجری قمری، یعنی میرعماد حسنی، تغییر نام یافت.

موزه ظروف سلطنتی (موزه ظروف، کاخ اشرف پهلوی)[ویرایش]

موزه ظروف، در شرق مجموعه فرهنگی – تاریخی سعدآباد قرار دارد. این بنا به مساحت ۲۶۰۰ مترمربع به دستور رضاشاه، توسط مهندس فرمانفرمائیان، با زیر بنای ۱۸۰۰ مترمربع طراحی و در دو طبقه بین سالهای ۱۸ – ۱۳۱۵ ساخته شد. نمای خارجی ساختمان از سنگ تیشه‌ای بوده که در سال ۱۳۵۰ به دستور اشرف پهلوی بازسازی و توسعه یافت و پس از آن نما، با سنگ مرمرسفید پوشیده شد. این بنا پس از انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۷۲ به عنوان موزه ظروف معرفی گردید و در اواخر سال ۱۳۷۴ به نهاد ریاست جمهوری تحویل داده شد. در سال ۱۳۸۴ مجدداً در اختیار سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قرار گرفت. پس از انتقال اشیاء موزه صنایع دستی، در ۳۰ دی ۱۳۸۵ به ساختمان فوق، این محل به موزه صنایع دستی اختصاص یافت.

از بهمن ماه ۱۳۸۸ مجدداً چیدمانی از ظروف سلطنتی در بخشی از طبقه دوم این بنا صورت پذیرفت و از خرداد ماه ۱۳۸۹ با انتقال موزه صنایع دستی از این بنا به ساختمان دیگری در داخل مجموعه این موزه با نام موزه ظروف سلطنتی حیات دوباره خود را آغاز نموده.

در حال حاضر تعداد ۵۰۳ قطعه ظروف واشیائ تزتینی در ۵ سالن و دو طبقه به نمایش در آمده. ظروف مذکور به ۴ دسته ظروف قاجار، پهلوی اول، پهلوی دوم و ظروف اهدایی در شرایط و مناسبتهای مختلف به محمد رضا، فرح و رضا پهلوی می‌باشند.

موزه مردم‌شناسی (کاخ شمس پهلوی)[ویرایش]

این موزه، دربرگیرنده مجموعه کاملی است، از سیر فرهنگ و راه و روش زندگی انسان، و آئینه تمام نمایی است، از تحولات مختلف در تمامی جنبه‌های زندگی انسان، که در طی ادوار گوناگون حادث گردیده‌است. ساختمان موزه مردم شناسی، کاخ سابق شمس پهلوی بوده، که در ضلع شمال غربی مجموعه سعد آباد واقع گردیده‌است. پایه بنا در سال ۱۳۱۴ خورشیدی نهاده شد و ساخت آن تا سال ۱۳۱۸ خورشیدی به طول انجامید. ساختمان با مساحت تقریبی ۲۶۰۰ متر مربع، شامل دو طبقه و یک زیر زمین می‌باشد. معماری بنا از سبک معماران اروپایی، به ویژه آلمانی، الگو برداری گردیده و از معماری ایرانی در دوره ساسانی، نیز در قسمت‌های تزئینات فوقانی نمای بیرونی بنا، بهره گرفته‌است.

نکته جالب توجه در این کاخ این است که هنوز هم هیچ اثری از عکسها و یا لباسهای ملکه ثریا و فوزیه به چشم نمی‌خورد و حتی عکس‌های زمان پیر شدن خانم فرح دیبا بعد از انقلاب نیز در این مجموعه به چشم می‌خورد که شاید حکایت از جغد شومی دارد که لانه کرده است. زیرا در این کاخ لباسهای سلطنتی به نمایش گذاشته شده است که فقط مختص خانم فرح است.[۲]

موزه مینیاتور استاد آبکار (کاخ لیلا پهلوی)[ویرایش]

موزه کلارا آبکار، در بخش مرکزی مجموعه سعد آباد، قرار دارد. این ساختمان، اقامتگاه تابستانی لیلا پهلوی، کوچکترین دختر محمدرضا پهلوی بود، که جدیدترین ساختمان مجموعه، نیز به حساب می‌آید. ساختمان مذکور، در سال ۱۳۷۳ خورشیدی، با تلاش سازمان میراث فرهنگی، به مناسبت روز جهانی موزه، به عنوان موزه مینیاتور آبکار، افتتاح گردید. بخشی از موزه، به تابلوهایی از او، که شامل آثار مردم شناسی، زیورآلات و پارچه‌های ترمه می‌شود، اختصاص دارد. بخشی دیگر، مربوط به آثار لاکی است، که بیانگر تنوع و علاقه‌مندی او به رشته‌های مختلف نگارگری ایرانی است.

موزه مینیاتور استاد فرشچیان (کاخ ملکه عصمت دولتشاهی، همسر رضا شاه پهلوی)[ویرایش]

این موزه که در بخش مرکزی مجموعه سعد آباد قرار دارد، متعلق به دوره قاجار است. ساختمان موزه در گذشته محل سکونت رضا شاه و همسر چهارمش ملکه عصمت بوده، که در دوران محمدرضا پهلوی، برادر شاه و سپس سرآشپز مخصوص او، در آنجا سکونت داشتند و بعدها نیز، به انبار تبدیل شد. این بنا، پس از بازسازی و مرمت در تاریخ ۲۶ مهر سال ۱۳۸۰ خورشیدی با عنوان موزه مینیاتور استاد فرشچیان، افتتاح گردید. آثار استاد فرشچیان در بیش از صدها نمایشگاه فردی و جمعی، در ایران و سایر کشورها، با استقبال بسیار زیادی روبرو شده‌است. این موزه شامل ۵ سالن، و بیش ۷۰ اثر نفیس از این هنرمند برجسته می‌باشد.

موزه نظامی (کاخ شهرام)[ویرایش]

این موزه، در بخش مرکزی مجموعه سعد آباد قرار دارد. این ساختمان با زیر بنایی حدود سه هزار متر مربع، در دو طبقه و یک زیر زمین، به دستور رضا شاه، در سال ۱۳۱۴ خورشیدی، برای همسر دومش تاج الملوک ساخته شد. بنای فوق طی سال‌های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۲ خورشیدی، توسط واحد مهندسی مجموعه سعد آباد، بازسازی و به شهرام، پسر بزرگ اشرف پهلوی اهدا شد، و به کاخ شهرام معروف گشت. پس از پیروزی انقلاب ایران، ساختمان مذکور، به موزه نظامی تبدیل شد. مجموعه فوق در سال ۱۳۰۲ خورشیدی، به موزه دانشکده افسری منتقل شده بود، که پس از انقلاب، بخشی از آن مجموعه، به موزه فعلی انتقال یافت. ساختمان موزه، در سال ۱۳۶۰ خورشیدی، توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران بازسازی و در تاریخ ۳۱ شهریور سال ۱۳۶۲ خورشیدی، با نام موزه نظامی افتتاح گردید.

موزه نگارستان (کاخ فرح پهلوی)[ویرایش]

این موزه، در شمالی‌ترین نقطه مجموعه سعد آباد قرار گرفته و دارای معماری منحصربه‌فرد و زیبایی است. این موزه با هدف برگزاری نمایشگاه‌های دوره‌ای مجموعه، در تاریخ ۱۲ اسفند سال ۱۳۸۵خورشیدی، با (به عنوان) نمایشگاه پوشاک سنتی و طراحی لباس افتتاح گردید، و از آن تاریخ تاکنون، میزبان نمایشگاه‌های متعددی بوده‌است. از مهم‌ترین نمایشگاه‌های بر‌گزار شده در این موزه، می‌توان به نمایشگاه نقاشی رنگ روغن روی بوم رضا صمدی، نمایشگاه نقاشی رنگ روغن روی بوم و اکرلیک مینا قویدل و نادر یاسمی (فرزند علی اکبر یاسمی، از شاگردان برجسته کمال الملک)، آثار نگار گری استاد مصطفی بسیمی، آثار نقاشی رنگ روغن روی بوم طاهره چیذری و آثار نقاشی هنرمند معاصر خلیل طوایی حمیدی، اشاره کرد.

موزه هنرهای زیبا (کاخ سیاه، دفتر وزیر دربار شاهنشاهی)[ویرایش]

یکی از بناهای باشکوه مجموعه سعد آباد، ساختمانی است که از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷، محل استقرار وزارت دربار بوده و از سال ۱۳۶۱ به عنوان موزه هنرهای زیبا، مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌است. این موزه، که هر روزه، نظر بسیاری از هنردوستان را به خود جلب می‌کند، در جنوبی‌ترین نقطه مجموعه سعد آباد واقع شده، و دارای سه طبقه با ۳۶۰۰ متر مربع، زیر بناست. ساختمان این عمارت، مربوط به دوران رضا شاه است، و از آنجا که در بنای آن، از سنگ‌های مرمر سیاه رنگ، استخراج شده از معدن ولی آباد چالوس، به کار رفته‌است، به کاخ اسود (یا کاخ سیاه) معروف بوده‌است.

موزه هنر ملل (گلخانه کاخ سفید، موزه هنر اختصاصی فرح پهلوی)[ویرایش]

قسمت زیر زمین کاخ موزه ملت، که در اصل، بخش گلخانه کاخ بود، بین سال‌های ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۹ خورشیدی، به دستور فرح پهلوی، و با همت مهندسین فرانسوی، به موزه هنر اختصاصی تبدیل شد. این موزه، پس از پیروزی انقلاب ایران، به موزه هنر ملل تغییر نام داد و در سال ۱۳۷۰ افتتاح گردید. مجموعه فوق، شامل آثار ارزشمندی است، که از چهار گوشه جهان، خریداری و یا اهدا شده، آثار تاریخی تمدن‌های پیش از اسلام و دوره اسلامی، و همچنین هنر آفریقای سیاه، هند، خاور دور، تمدن مایاها و آثار هنری دوران معاصر ایران و جهان را، با طبقه بندی زیر در بر می‌گیرد: بخش هنر باستانی ایران، تمدن مایاها و اینکاها، هنر آفریقا و هنر معاصر ایران و جهان.

دیگر امکانات مجموعه سعد آباد[ویرایش]

کاخ سفید از مجموعه کاخ‌های سعدآباد

فهرستی از امکانات دیگر مجموعه سعدآباد را در زیر مشاهده می‌کنید. این مجموعه، علاوه بر امکانات زیر، از چند ساختمان اداری، چند توالت عمومی، چند سینما و آمفی‌تئاتر روباز، یک مرغداری، یک گاوداری، و یک نمازخانه نیز تشکیل شده‌است.

ایستگاه رادیو[ویرایش]

این واحد از تاریخ ۲۸ اردیبهشت سال ۱۳۸۰ خورشیدی، فعالیت خود را با هدف اطلاع رسانی هرچه بیشتر به بازدیدکنندگان آغاز نموده و هم اکنون به صورت زنده برنامه‌های روزانه خود را اجرا می‌نماید.

دروازه‌ها[ویرایش]

  • دروازه جعفرآباد: به تعداد دو درب.
  • دروازه خیابان دربند: که محمدرضا از این در، برای عبور و مرور استفاده می‌کرده‌است.
  • دروازه رودخانه.
  • دروازه زعفرانیه.
  • دروازه کاخ سفید.
  • دروازه میدان دربند.
  • دروازه نظامیه: که رضا شاه از این در، برای عبورومرور استفاده می‌کرده‌است.

رستوران‌ها[ویرایش]

مجموعه سعد آباد، شامل سه رستوران و کافی شاپ می‌باشد:

  • رستوران شماره ۱: رستوران سنتی سعدآباد که در قسمت شمالی و در کنار درب شمالی (در بند) واقع شده‌است. این رستوران در حال حاضر، تعطیل می‌باشد.
  • رستوران شماره ۲: واقع در ضلع شمالی موزه استاد فرشچیان.
  • کافی شاپ سبز: واقع در ضلع شمالی کاخ موزه سبز.

سالن‌های ورزشی[ویرایش]

مجموعه سعد آباد، از سه مجموعه ورزشی (شامل پارک ورزش، سالن بیلیارد و سالن‌های تنیس)، تشکیل شده‌است.

  • مجموعه سالن‌های تنیس: مجموعه سعد آباد، دارای دو زمین تنیس و یک سالن تنیس می‌باشد. سالن تنیس این مجموعه، در حال حاضر فعال بوده، و با مدیریت آقای طاهری به صورت خصوصی و نیمه خصوصی به علاقه‌مندان این رشته آموزش می‌دهد.

فروشگاه[ویرایش]

واقع در مقابل ورودی زعفرانیه‌است، و عرضه کننده محصولات فرهنگی، مانند کتاب‌ها و پوسترهای ایران شناسی، صنایع دستی و... می‌باشد.

قنات‌ها[ویرایش]

  • قنات آب نما.
  • قنات جعفرآباد.
  • قنات جوادیه.
  • قنات خوابگاه.
  • قنات‌های دفتر مخصوص.
  • قنات قوام الدوله.
  • قنات کاخ سفید.
  • قنات کاخ شمس.
  • قنات کاخ سنگی.
  • قنات گلخانه.
  • هَراش آب.

کارگاه مرمت[ویرایش]

این مرکز، کار خود را از سال ۱۳۷۳ خورشیدی آغاز نموده و در حال حاضر، انجام مراحل مرمتی و حفاظتی آثار گوناگون مجموعه، بر عهده این واحد می‌باشد.

کتابخانه (کاخ احمدرضا پهلوی)[ویرایش]

مجموعه‌ای در شمالی‌ترین قسمت مجموعه سعد آباد و در کنار در مشرف به میدان دربند، ساختمانی است که در سابق، کاخ احمدرضا پهلوی بوده‌است. این ساختمان، در سال‌های اولیه پس از انقلاب ایران، در اختیار نهاد ریاست جمهوری بوده اسن، ولی پس از مرمت، این ساختمان در سال ۱۳۸۱، به عنوان کتابخانه افتتاح گردید. این کتابخانه، از حیث منابع و مجموعه‌های موجود، بسیار غنی بوده و شامل ۱۰۰۰۰ جلد کتاب است که نیمی از این مجموعه، از اداره کل موزه‌ها آورده شده و نیمی دیگر، متعلق به دوران پهلوی، یا ارسال شده از نقاط دیگر استو عناوین موضوعات موجود، به صورت طبقه بندی شده، شامل ادبیات، تاریخ، جغرافیا، باستان‌شناسی، هنر، موزه داری، مرمت آثار و بناهای تاریخی و معماری می‌باشد.

گلخانه‌ها[ویرایش]

گلخانه‌های مجموعه سعدآباد، که با مدیریت و سرپرستی کاملاً علمی و تخصصی اداره می‌شوند، مجموعه نادری از انواع گلها را جهت ارائه به مشتریان در اختیار دارند و عبارتند از:

  • گلخانه موز (موزستان): متعلق به مجموعه سعدآباد بوده و با مدیریت و سرپرستی کاملاً علمی و تخصصی اداره می‌شود که ۵ نوع متفاوت درخت موز در آن پرورش داده می‌شود. این درختها با مدیریت صحیح، هر سال به بار می‌نشینند، و بازدیدکنندگان، می‌توانند با مراحل رشد این درختان زیبا آشنا شوند.
  • گلخانه استرلتزیا (پرنده بهشتی): متعلق به مجموعه سعدآباد بوده و با مدیریت و سرپرستی کاملاً علمی و تخصصی اداره می‌شود. این گلخانه به پرورش و تولید گل‌های استرلتزیا می‌پردازد و مجموعه با ارزشی از این گلها را دارا می‌باشد.
  • گلخانه میخک: با مدیریت آقای مهندس شاد، اداره می‌شود. در این گلخانه شما، با انواع نشایی و شرایط بذر کاری گلها آشنا می‌شوید. دراین گلخانه، انواع مختلف ساکولنت‌ها و گل‌های آپارتمانی پرورش داده می‌شوند.
  • گلخانه بنفشه آفریقایی: با مدیریت خانم اشرفی، اداره می‌شود. این گلخانه سالهاست که به پرورش و تکثیر گل‌های بنفشه آفریقایی می‌پردازد، و مجموعه با ارزشی از این گلها را دارا می‌باشد.
  • گلخانه گلاله: با مدیریت آقای مهندس تراب‌زاده، اداره می‌شود. این گلخانه، مجموعه کاملی از انواع گیاهان آپارتمانی و گیاهان فضای سبز، انواع رز و گل‌های فصلی و نشایی را دارا می‌باشد.
  • گلخانه ماهونیا: با مدیریت آقای منوچهر محسنی، اداره می‌شود. این گلخانه، مجموعه کاملی از انواع گیاهان آپارتمانی و گیاهان فضای سبز و گل‌های فصلی را در خود جا داده‌است.
  • گلخانه باغ ایرانی: متعلق به مجوعه سعدآباد بوده و با مدیریت و سرپرستی کاملاً علمی و تخصصی اداره می‌شود. این گلخانه به پرورش و تولید انواع پیازهای لاله، نرگس و گیاهان زینتی و آپارتمانی مشغول می‌باشد.

مرکز موسیقی خلاق سعدآباد[ویرایش]

مرکز موسیقی سعد آباد، درتاریخ ۲۶ آذر سال ۱۳۸۵ خورشیدی، افتتاح شد، و در جهت فعالیت‌های فرهنگی مجموعه، کلاس‌های آشنایی با موسیقی و سازهای مختلف، و آموزش سازهای مختلف در کلیه سطوح سنی، را در برنامه کار مرکز قرار داد. در ترم بهار و تابستان، جهت فعالیت‌های فرهنگی مشترک با یونسکو، در تاریخ ۲۱ تیر سال ۱۳۸۶ خورشیدی، به نام مرکز موسیقی خلاق سعد آباد معرفی گردید و در این جهت، فعالیت‌های فرهنگی خود را، از جمله آشنایی با موسیقی و سازهای مختلف موسیقی برای کودکان و نوجوانان و جوانان، در دستور کار این مرکز قرار گرفت، و کارهای تبلیغی نیز در این جهت صورت پذیرفت. در ترم بهار و تابستان، کلاس‌های پیانو، تار و سه تار، دف، گیتار، سلفژ، و نقاشی کودکان دایر بود. این مرکز از حداقل مبلغ شهریه استفاده نموده‌است.

مرکز هنرهای تجسمی[ویرایش]

فعالیت مرکز هنرهای تجسمی مجموعه سعد آباد، در دو بخش آموزش و کارگاه‌های ثابت می‌باشد. مرکز هنرهای تجسمی مجموعه، در بخش آموزش، در زمینه مجسمه‌سازی با گل و چوب و سفال روی چرخ، نقش برجسته سفال، طراحی و نقاشی، پتینه و لعاب فعال است. کلاس‌های آموزشی این مرکز به صورت آزاد می‌باشد و به طور متوسط در هر ترم، ۹۰ هنرجو در این کارگاه ثبت نام می‌کنند، و کلیه کلاس‌ها، طبق برنامه ریزی مشخص بر‌گزار می‌شود. در بخش کارگاه‌های ثابت، کلاس‌ها و فضاها، با شرایط و مقررات مجموعه، در اختیار هنرمندان قرار داده می‌شود، تا هنرمندان بتوانند بر اساس فعالیت‌های مشخص شده در قراردادهای خود و در صورت اعلام همکاری، با مجموعه همکاری نمایند. از جمله فعالیت‌هایی که توسط هنرمندان این مرکز صورت گرفته‌است، ساخت سردیساستاد فرشچیان به وسیله شاهرخ دیلقانی و همچنین ساخت تندیس چوبی، توسط هنرمند مجسمه‌ساز، آقای پاشا مقدم است، که این تندیس‌ها را به موزه نظامی اهدا نموده‌است. به طور کلی می‌توان گفت، هنرمندانی که در این مرکز حضور دارند، در زمینه مجسمه‌سازی با مواد مختلف، از جمله بتن، فایبر گلاس، سنگ، گچ، فلز و چوب، به صورت حرفه‌ای و تخصصی فعالیت دارند.

مرکز هنری ایوان عطار[ویرایش]

مرکز هنری ایوان عطار با ظرفیت ۹۰۰ نفر و با کلیه تجهیزات صدا، تصویر و نور، آماده ارائه خدمات در زمینه فعالیت‌های هنری از قبیل سینما، نمایش کنسرت، تئاتر و همایش می‌باشد.


شهر هوشمند چیست؟ Smart City

شاید با خودتان بگویید این نیز یکی دیگر از مدهای دنیاست که این روزها نصیب ماشده است. اما به نظر می‌رسد اسمها تکلیف دنیا را معلوم می‌کنند. به ما یادآوری می‌کنند هر محتوا و مفهومی به کجا مربوط است. برچسب‌ها روی مفاهیم قبلی، نشان از شخصی سازی، تعبیر و کاربردی نمودن مفاهیم دارند. 

  وقتی ما چیزی را با عبارت – هوشمند- Smart – برچسب گذاری می‌کنیم، اشاره‌ها و تعبیرهای به خصوصی برای آن در نظر داریم. به تعبیر دیگر با این روش، مفاهیم را اخذ می‌کنیم و کاربردها را به آن متصل می‌کنیم. مفاهیم را از حالت عمومی به حالت خصوصی‌تر و قابل تحویل‌ تبدیل می‌کنیم. با این تعبیر هوشمندی، به شکل متداول آن در دنیا به استفاده از فناوری اطلاعات یا پردازش اطلاعات، اختصاص دارد.

به عنوان تعبیر مقدماتی و به نظر مراجعی که این گونه شهرها را در تمام دنیا راه اندازی نموده‌اند، شاید تعریف خلاصه شده‌اش این باشد:

شهری که با استفاده از فناوری اطلاعات بتواند از منابع موجود، رفاه و حقوق شهروندی بیشتری برای شهروندانش فراهم آورد.

البته در تعریف ویکی پدیایی آن می‌توان این عبارت را که به فضای آکادمیک تعریف‌ها نزدیک‌تر است دید:

یک شهر زمانی – هوشمند- است که سرمایه گذاری بر روی منابع انسانی و سرمایه‌های اجتماعی، حمل و نقل و ارتباطات برپایه فناوری اطلاعات(ICT) به منظور توسعه اقتصادی پایدار و کیفیت زندگی بهتر به واسطه‌ی به کارگیری هوشمندانه منابع طبیعی در آن اتفاق بیفتد.

فیلمی درباره مفهوم شهر هوشمند :


شهر هوشمند توسط ۶ شاخص استاندارد در دنیا اندازه گیری و رتبه بندی می‌شود:

۱- اقتصاد هوشمندSmart Economy: 

2- حمل و نقل هوشمند Smart Mobility : 

3- محیط زیست هوشمند Smart Environment: 

4- شهروند هوشمند Smart Citizen : 

5- زندگی هوشمند : Smart Living

6- دولت هوشمند یا حاکمیت هوشمندSmart Governance :

به نظر می‌رسد از این تعریف می‌شود، نتایج زیادی گرفت. اما در ابتدا یک لم مهم را برای یادآوری خدمتتان مطرح می‌نمایم.

اول باید درباره دیدگاه معمارها و شهرسازها، دو رویکرد کلی را خدمت شما ارائه کنیم:

۱- نگاه مردم سالار

۲- نگار معمار-شهرساز سالار

به نظر می‌رسد، دیدگاه شهر هوشمند ریشه در نگاه مردمسالاری در شهرسازی و معماری دارد که بعدها به طور مفصل به آن پرداخته خواهد شد.

اما بخش بزرگی از شرکتها و موسسات تحقیقاتی وصد البته دولتهایی که درگیر هوشمند سازی در عرصه طراحی شهری بوده‌اند، طراحی شهری مردم سالار، به معنی مفصل آن، به فناوری اطلاعات به عنوان یکی از اهرمهای مهم در دستیابی به مفهوم شهرسازی مردم سالار، می‌نگرد.

اما ما در مباحث قصد داریم با رویکرد فناوری اطلاعات، به سبک اجرایی شده‌ی این مفهوم در دنیا، به شهر هوشمند نزدیک شویم.

چرا فناوری اطلاعات یکی از پایه‌های مهم توسعه شهری در دنیاست؟

فناوری اطلاعات در مقایسه با بقیه‌ی فناوریهای دنیا خواصی دارد که آنرا از دیگر فناوریهای مانند فناوری تجاری متمایز می‌کند. البته باید بگوییم که قصد ما در این مجال مقایسه مبانی تکنولوژی به شکل علمی صرف نیست. بلکه مواردی که در اینجا مطرح می‌کنیم، کاملا بر اساس مشاهدات فن سالاران- technologist – ها از اثر فناوری اطلاعات بر دنیای کسب و کار و به طور ویژه توسعه شهری است:

فناوری اطلاعات به درک بهتر صاحبان کسب و کار و به معنی ویژه‌تر آن، توسعه دهندگان شهری، کمک غیر قابل انکار نموده‌است.

به طور خلاصه، در نظر بگیرید که در دنیای امروز اطلاعات خام، به تنهایی ارزش آفرین نیست. فناوری اطلاعات به نوعی، مولد دانش مورد نیاز بنگاه‌ها و از جمله تمام مراجع درگیر در توسعه شهری است. فناوری اطلاعات با استفاده از ابزارهای خود در زمینه‌های متنوع درگیر در توسعه شهری، از سطوح حاکمیتی تا سطوح پایین اجرایی، می‌تواند داده‌های خام را به شکل تجربیات و درسهای آموخته و آماده تحلیل در اختیار به کار گیرندگان آن قرار بدهد. دانش، معجون تجربه و علم، در دنیای امروز بزرگترین دستاورد خود را در به کار گیری فناوری اطلاعات به عنوان، مهم‌ترین و موثرترین و نزدیکترین ابزار شناخته شده توسط بشر، یافته است. در قسمتهای آینده بیشتر در رابطه با معانی و اصطلاحات و تعبیرات بیان شده تا به حال، گفتگو خواهیم نمود.

پ.ن: این سایت تلاش جمعی بنده و دوستان در راه موضوعی در مدیریت شهری به نام شهر هوشمند است. 

کتابخانه های تهران را بشناسیم؟

کتابخانه های تهران بهترین امکانات برای کتاب خواندن و مطالعه برای کنکور از ارشد و دکتری تا آزمونهای استخدامی را دارند. 

کتابخانه های تهران پاتوق خوبی برای شماست که معمولا می توانید  برای دسترسی به کتابها جستجوی کتاب انجام دهید. 

شاید خودم از آن آدمهایی باشم که آرشیو کوچکی دارم و اغلب کتابهایم این ور و آن ور هستند. 

به نظر شانس یک کتاب وقتی شما آنرا به کتابخانه اهدا کنید بیشتر است. 

یادم هست هنوز بچه ها کتابخانه ملی را به عنوان یکی از آدرس خور ترین کتابخانه های تهران می شناسند. 

اما به نظر یکی از بهترین کتابخانه های هنری تهران - کتابخانه حوزه هنری سازمان تبلیغات زیر پل حافظ است. 

اگر دنبال کتابخانه خوب در زمینه ادبیات و هنر هستید اول کتابها را از لینک زیر و بدون VPN چک کنید

کتابی را هم که خواستید تعویض کنید و یا جابگذارید را به نظر اینجا هدیه کنید شاید موفق تر به دست خواننده برسد. 


لینک جستجوی کتابخانه حوزه هنری 


اگر هم برای اهدا کتاب فرصت کافی ندارید بنده می توانم این وظیفه را برایتان انجام بدهم. 

ادامه مطلب ...

گالریهای تهران-گالری گردی برای هنرهای تجسمی

گالریهای تهران با آدرس و تلفن آنها لیست شده اند. 

شما گاهی ممکن است برای تهران گردی به لیست گالریهای تهران نیاز داشته باشید: 
برای تهران گردی لازم است کمی خلاقیت به خرج بدهید. شما ممکن است گالری های تهران را به عنوان یک برنامه گالری 
گردی و به منظور گشت و گذار در تهران در برنامه هایتان قرار داده باشید. واقعا باید تقویم گالریهای تهران را از سایتهای گالریهای تهران به دست بیاورید. هنرهای تجسمی برای هر کسی مخاطب خوبی است. گالری گردی شامل دیدن نقاشی ها، نمایشگاه عکس، پرفورمنسهای تصویری و یا صوتی، مجسمه سازی و خیلی از زمینه هایی است که بهترین جا برای فرار از تهران و شلوغی و خشونت است. گالریهای تهران را بگردید تا بالاخره به یک برنامه ثابت گالری گردی در تهران را در سبد مصرفی خود داشته باشید. 

1ارژنگبلوار کشاورز خیابان فلسطین شمالی کوچه مرتضی زاده پ 22 تلفن 88969532
2نیکزادمیدان قدس، خیابان دربند، خیابان احمدی زمانی، خیابان الفت، کوی نسترن شماره 2
3آتبینخیابان ولی عصر قبل از چهارراه پارک وی کوچه خاکزاد پلاک 1+12
4آتشزادخیابان ولی عصر نرسیده به میدان ونک خیابان عباسپور ساختمان 43115 تلفن: 88884407-88884572 فکس: 88880802
5آثارتهران خیابان انقلاب روبروی درب اصلی دانشگاه تهران خیابان فخر رازی پلاک 136 تلفن :6409751 فکس: 6413550
6آریاتهران خیابان ولی‌ عصر بالاتر از خیابان بهشتی کوچه‌ی زرین پلاک 10 تلفن: 88716401 فکس: 88716401
7شیرینفرمانیه، بلوار اندرزگو، کوچه سلیمی، پلاک 145
8ابن سیناشهرک قدس فاز یک خ ایران زمین شمالی تلفن 88088301
9اثرخ ایرانشهر بر فروشان پ 16 تلفن 88326689
10آرت سنترخیابان شریعتی، ضلع شمال غربی پل صدر، پلاک 1716 تلفن: +9821 22601130
11اعتمادبا هنر (نیاوران)، میدان یاسر، صادقی قمی، بوکان، دوراهی سمت راست، پلاک 4 تلفن 22724442
12الههآفریقا (جردن) کوچه‌ی تور، بن بست امینی، پلاک 3 تلفن: 220541280-26202611 فکس: 22054128
13فرهنگسرای بهمن(ورزش)میدان بهمن تلفن : 55312180
14بارانمیدان درکه خیابان احمدپور نبش غزال پلاک7 تلفن :22407772
15بامدادخیابان مطهری خیابان جم کوی ماگنولیا پلاک 35 تلفن: 88845416-88830317 فکس: 88830317
16بنفشهملاصدرا خیابان شیراز جنوبی کوی بهار پلاک 50 تلفن: 88034247-88034963
17پاسارگادپاسداران خیابان دولت چهارراه قنات کوچه سلمی پلاک 26 تلفن 28540407
18فرهنگسرای خاورانخیابان خاوران تلفن : 3730002
19خاکخیابان شریعتی، دو راهی قلهک، خیابان بصیری، کوچه ژیلا، درب اول، تلفن: 22605465
20نگارستان خطخیابان انقلاب چهارراه کالج پلاک 61 تلفن : 66724857
21دریابیگیشهرک قدس فاز 3 خیابان دوم پلاک 1165 تلفن: 88083327 فکس :88094398
22راه ابریشمفرمانیه خیابان لواسانی پلاک 103 تلفن :22727010 فکس :22727011
23سعد آبادخیابان ولی عصر زعفرانیه خیابان کمال طاهری پلاک 50 تلفن :22726042-22144330 فکس :22726042
24سیحونخیابان وزراء، کوچه چهارم، شماره 11 تلفکس: 88711305
25شفقیوسف آباد خیابان 21 پارک شفق فرهنگسرای شفق تلفن: 88554016
26شیثچهارراه ولیعصر ضلع جنوبی پارک دانشجو کوچه‌ی شیرزاد شرقی پلاک41 تلفن: 6707681 فکس :6709185
27نارخیابان ولیعصر، بین محمودیه و زعفرانیه، پاساژ رولکس، شماره 5 تلفن: 22666191 فکس: 22666143
28آرانخیابان کریمخان، خردمند شمالی، کوچه دی، شماره 12 تلفن: 88829086
29مهرواکریم خان زند، آبان جنوبی، شماره 38 تلفن: 88939046
30طراحان آزادمیدان گلها میدان سلماس پلاک5 تلفن :88008676
31شمسفرمانیه، خیابان سعیدی، کوچه مهمانکده شماره 12 تلفن: 22800811 - 26132341 - 26132342
32فرامرزیمیدان ونک خیابان بی‍ژن کوچه‌ی ارم پلاک54 تلفن :88796809
33فرهنگسرای نیاورانانتهای خیابان پاسداران مقابل پارک نیاوران تلفن: 2-2287081 و 2299430
34قان بیگیخیابان ولیعصر بالاتر از پارک ساعی نبش خیابان 43 پلاک 1159 تلفن :88791061
35کارنامهخیابان نیاوران روبروی کامرانیه شمالی پلاک 426 تلفن: 22285969
36کمال الدین بهزادبلوار کشاورز نبش خیابان 16 آذر پلاک316 تلفن: 88960453
37کما ل الملکخیابان پاسداران نبش گلستان سوم ساختمان شماره 1 تلفن :22544102 - 22565434
38کندلوسبزرگراه کردستان خیابان 64 برجهای ا.اس.پ پلاک29
39گلستانخیابان دروس خیابان کماسایی پلاک 34 تلفن :22541589
40لالهخیابان فاطمی جنب هتل لاله تلفن 88960492
41ماه مهرخیابان جردن ، کوچه نیلوفر، پلاک 7 تلفن: 22058630 و 22059131
42منصوره حسینیخیابان آفریقا بلوارگلشهر پلاک 35 تلفن 22052908
43ممیزخیابان طالقانی بعد از چهارراه ایرانشهر خیابان موسوی شمالی باغ هنر تلفن 88316171
44مانیخیابان کامرانیه جنوبی کوی دژم جو پلاک 43 تلفن :2280010
45ماهخیابان افریقا، کوچه گلستان، شماره 26 تلفن : 22045879
46نقش جهاننیاوران خیابان مژده خیابان محمود احمدزمانی خیابان ایت ا.. محمودی 2 پلاک 59 تلفن: 22735270 تلفکس: 22716220
47آنونک، خیابان سئول، شماره 40 تلفن: 982188603050+
48نیکولخیابان مطهری، روبروی سلیمان خاطر، خیابان شهید اکبری، کوچه آزادی، پلاک 1/13تلفکس: 88748343
49نیازیبلوار میرداماد میدان محسنی ساختمان 77 تلفن: 22225407
50والیمیدان ونک خیابان شهید خدامی پلاک 72تلفن : 88047698 فکس: 88043687
51هفت ثمرخیابان مطهری خیابان کوه نور کوی پنجم پلاک 25 تلفن 88731403
52هورخیابان مطهری خیابان میرزای شیرازی شمالی کوچه نعیمی شماره 12 کدپستی 1596914114
53نیاکانخیابان فاطمی ابتدای خیابان جمالزاده شمالی کوی روزبه پلاک14 تلفن: 69343186
54دینیاوران، ابتدای پاسداران، تنگستان چهارم، کوچه ناز، بن بست ترانه، پلاک 3 تلفن: 22285299
55هماولی عصر، بین خیابان ظفر و نیایش، خیابان بابک بهرامی پلاک58 تلفن : 88651571
56محسنتهران، مدرس شمال، خ ظفر (وحید دستگردی)، خ ناجی، سمت راست، خ فرزان، ک نوربخش، ب مینای شرقی، پ۴۲، زیرزمین تلفن: ۲۲۲۵۵۳۵۴
57نوروز هنرخیابان گاندی، کوچه هشتم، پلاک 64، واحد 1/3 تلفن 88207959

سرپل تجریش در اجلاس سران عدم تعهد

روزهای اجلاس سران عدم تعهد است. تلویزیون به راحتی می تواند اعلام کند از 5 قاره‌ی دنیا آدم دارد می‌آید اینجا. روز تعطیل می‌شود هوای دربند را توی جای کوچکی به اندازه یک سرنگ در ریه‌ات جاکنی و خوش و خرم قطره قطره استفاده کنی. سر پل تجریش 

دختر و پسری را ببینی که بی محابا دارند لب بازیشان را می‌کنند، این بالا اما کلی سرباز و کادری نیروی انتظامی دارند فوق لیسانسهایی که زبان انگلیسی بلدند دستچین می‌کنند برای ویترین خیابانی این روزها. اصلا کسی دیکته‌های گشت ارشادی‌اش یادش نیست. بنزین اضافی شارژ شده در این ماه یک عده‌ای را فرستاده‌است دنبال نخود سیاه. تلویزیون دارد آلن دولون نشان می‌دهد. آلن با چشمهای روشنش توی سر و سینه‌ی دختر بغل دستی‌اش زیر بادِ پنجره ماشین، نگاه می‌کند. حس می‌کنی تلویزیون قرار است چند روزی کاملا لاله زاری شود. رییس دولت را می‌بینی که بعد از امر و نهی به این یکی سرآشپز و آن یکی که نمکش را کم کن و بیشتر گوشت بریز، رفته است زلزله زده‌ها را ببیند. آنجا هم یکی دو تا عکس خوب می‌گیرد. بانکها هر کدام تازه تاسیس‌تر هستند کمکهای بیشتری را توی سایتشان اعلام کرده‌اند. یک سری هم روز عید عفو خورده‌اند و همین پیش پای مهمان‌ها آزاد شده‌اند. صالحی – رییس قبلی شریف و انرژی اتمی و وزیر خارجه ی کنونی با همان خوش بینی‌اش که روزی شریف را MIT می‌دید، دارد مصاحبه می‌کند. مجری خیلی خطرناک است، آدم می‌ترسد سوالهای شخصی درباره دکتر صالحی بپرسد. به خیر می‌گذرد. انگار مهمان آمده باشد و جایی توی شمران خوابش برده باشد، صاحبخانه با خنده‌ای گشاد خواسته که همه ساکت باشند تا مهمان سردماغ شود. آمار و آمار و آمار حتی به شبکه‌ی چهار هم که خیلی توی باغ این حرفها نیست سرایت کرده است. 
صاحبخانه دارد آش را دوباره هم می‌زند. بچه‌های آژانس اصلا راضی نیستند، اما صاحبخانه نتایج را رضایت بخش می‌خواند. صاحبخانه روی شله زرد به خط خوب انگلیسی می‌نویسد welcome 

سفر نامه تهران

سفر نامه تهران یک سفرنامه ی درون شهری است و برخلاف توصیه های ترافیکی صورت می گیرد. سفر نامه تهران آسان ترین راه برای فراموش کردن این نیست که تهران شهری است که نیاز به تغییرات دارد. سفر نامه تهران عملا مصیبتی است که هر روز شاید شاهدش باشید ولی از یک نگاه و روایت دیگر. سفر نامه تهران برای علاقه مندان هیچ توصیه ای ندارد. سفر نامه تهران فقط و فقط یک ضد سفرنامه است. سفر نامه تهران قرار نیست از یک نقطه به نقطه ای دیگر برود. سفر نامه تهران یک سفرنامه ی مردمی اجتماعی بوم شناسی و یا هیچ چیزی از این دست  نیست. سفر نامه تهران اهل نوستالژی نیست. سفر نامه تهران به نظر روایت شخصی و در عین حال جمعی ما درباره ی بودن در تهران است.   ادامه مطلب ...

سفرنامه تهران :میدان امام حسین(ع)

بخشهایی از سفر نامه تهران را که یک زمانی صفحه ای در گوگل پلاس بود اینجا آورده ام. فعلا هیچ کجای سالمی از این صفحه ندارم ولی به وضوح باید یک روزی سر پا نگهش دارم: 


تهران به گفته ژاپنیهایی که حدود 20 سال پیش آنرا دیده بودند یک گاراژ بزرگ است. یک متروپولیس واقعی از لحاظ تعداد و تنوع یک مادیان زنده که روزی با تخمین درباره شنیده‌هایم 2 میلیون مسافر از آن عبور می‌کنند که ممکن  است ناهارشان را در فلافلی‌های شلوغ و کثیف بازار و یا راسته انقلاب بخورند یا سرویسهای بهتری را حول و حوش میدان ونک تجربه کنند. به هر صورت این مادیان تقریبا خیلی از نخبه‌های ایران را دارد به لای پای خود می‌کشد. 

به دعوت دوستی به خانه شان در جایی حوالی میدان جمهوری می‌روم. قرار است چند وقتی را این جا سپری کنم. شلوغی و دود و ترافیک خیلی عادی است. برای خیلی از مسافرها سوزش چشم و گاهی خارش آن و همچنین خشکی پوست و کسلی خیلی غیر قابل هضم ممکن است باشد. سرزمین 72 ملت تهران از نواحی شرق اگر وارد شده باشی از میدان امام حسین شروع می‌شود. انگار سر در اینجا زده باشند به کلکته خوش آمدید.

میدان امام حسین(ع) 

 


مثل خیلی از جاهای تهران هر کدام اسم قدیم و جدید دارند. بعضی اسمهای جدید به جایی چسبیده و رهایش نکرده است، بعضی ها هم اصلا نچسبیده. اما حسین نامی است که به میدان فوزیه نام همسر اول شاه ایران پهلوی اول- حسابی چسبیده است. 


محله‌ها و خیابانهای اطراف این میدان از قدیم محل تجمع مهاجرانی بوده که از شمال کشور آمده اند. البته این روزها بیشتر مهاجران این محله‌ها و خیابان ها را افعانیهایی که شده با یک پراید 10-12 نفری از مرز می آیند تشکیل می‌دهد.  جدا از زباله های ساختمانهای درحال ساخت که دارد روی خانه های 20 -30 ساله و یا بیشتر 4-5 طبقه ساخته می‌شود، وضعیت زباله های انسانی در کوچه های محله‌های اطراف  این میدان خیلی نگران کننده است. یکی از معروف ترین پاتوق های کپن فروشهای تهرانی یعنی جایی که سهمیه های قند و شکر و برنج را در سالهای جنگ به شکل قاچاق و بعدها رسمی تر خرید و فروش می‌کردند. جلوی فروشگاه کوروش زنجیره‌ای است که بعد از انقلاب به قدس تغییر نام داده است. اغلب فروشنده های مواد مخدر این روزها خیلی فعال تر از کوپن فروشی به فروش انواع مواد مخدر به قول خودشان طبیعی و همچنین شیمیایی مشغولند. شبهای حوالی 3 صبح می‌توانی بروی و خیلی زیاد آدمهای کارتن خواب را که توی همین کوچه و پس کوچه ها دارند هرویین تزریق می‌کنند و یا با یک فندک سیم دار دست سازشان دارند شیشه می‌کشند، را ببینی. اغلب موجودات منفعل و از پا افتاده ای هستند که خیلی ازشان امید حمله به کسی نمی‌رود ولی به هر صورت باید مواظب بود. شب در منزل دوستی همین حوالی سر کرده ام و می‌دانم صبح با صدای بی امان ماشینها در حال سبقت و بوق زدن و گازدادن بیشرین استرس را به هر مسافری وارد می‌کند. البته حوالی میدان می توان بخشی از بافت سنتی را یافت که زمان از دهه 60 برایشان جلوتر نیامده است. اینجا می‌توانی برای خرید انواع لوازم منزل دست دوم به راسته خیابان مازندران بروی و تخت و کمد و یخچال و گاز فردار و حتی یخچال ساید بای ساید دست دوم تهیه کنی. در راسته ای از این میدان که راه به سمت جنوب تهران دارد و از میدان شهدا عبور می‌کند بدون در نظر گرفتن تابلویی که آن بالا و خیلی بزرگ در حدود 6 متر ورود به کلکته را خوش آمد می‌گوید. می‌توانی شب جمعه راه بیفتی و اگر سر و وضع مناسبی داشته باشی، خیلی راحت جوان پا اندازی می‌تواند پشت سرت نجوا کند: خانم خانم همه رقم! بسیاری از پانسیونهای تک اتاقه برای انواع آدمهای مهاجر را می‌توانی اینجا پیدا کنی. ساختمانهای خیلی قدیمی که توی محله‌های قدیمی اطراف به نام مفت آباد و یا چهار راه صفاست می‌تواند یکی از بهترین گزینه‌های برای آدمهایی باشد که تمام جهازشان یک ساک  از شهرستان است. پسرها اغلب با لباسهای بسیار بد سلیقه و دخترها به نسبت عصبی و دارای چهره هایی با آرایش ارزان هستند. سن ازدواج کرده ها در این جا به دلیل بافت مهاجر و سنتی هنوز پایین است. توی خیابان ممکن است زوجی را پیدا کنید که بچه ای به بغل دارند و در مجموع سه نفر 40 سال هم ندارند.  این ناحیه هنوز هم بخشهایی مذهبی سنتی دارد که در روزهای عزای محرم هیاتهای خیابانی برپا می‌کنند. بسیاری از افراد ساکن این محله‌ها عرق خاصی به ناحیه زندگی خود دارند و با وجود امکان زندگی در بخشهای دیگر تهران هنوز مایل به تغییر مکان نیستند. به همین دلیل بافت  اصیل تر این جا در بعضی محله‌ها مثل کوچه بانک ملی، شهدا، راسته شهرستانی، خیابان اقبال، بازار کویتیها، نظام آباد، خیابان مازندران و خیابان صفا، زرین نعل و خیابان ایران بسیار مورد توجه و علاقه ساکنین این نواحی است. تعصب، سنت و استفاده از مکانیزمهای قدیمی فضای اکثریت آدمهای این نواحی را تشکیل می‌دهد. این ناحیه محل رشد و پاگیری بسیاری از هنرمندان و مسئولین کشوری بوده است.

به هر حال بافت منطقه شدیدا برای اکثیریتی غیر جذاب و گریز آور است.

امیدوارم با توقف مهاجرت افاغنه اتفاقهای بهتری برای این منطق بیفتد.


 


میدان تجریش خیلی قدیم