ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
فرنگیس: هو! کچل! تو چرا دستت رو از روی زنگ خونه ما برنمی داری؟
سیاوش : آخه عشقتو داغونم کرده!
+ کرده که کرده! مگه نمی دونمی الان کسی خونه نیست؟ من سرکارم! الان روزنامه نویس شدم، اصلا برای خودم بیا و برویی دارم چرا نمیری دنبال یه دافی چیزی؟
- من با این اوضاع و احوال بد دنیا ترجیح می دم همون با پرشن کتم زندگی کنم به یاد ایران!
+ به هر حال اینطوری هم موهات بیشتر می ریزه هم پول برقمون زیاد میشه و هم در و همسایه فکر می کنن این بابا روشنفکره! نویسنده است، بالکل باید Over hall - تعمیرات اساسی - بشه!
سیاوش سر گیتارش را می کشد و گربه اش را بغل می کند. همانطور مردد دارد به پیشنهاد فرنگیس فکر می کند. بعد بر می گردد و به فرنگیس می گوید:
یه چیزی بگم؟
+ بگو
- در واقع قرار بود من از آتیش عشقت رد بشم، اما دیدم حتما میسوزم. شاید خودم نسوزم ولی حتما این جنس تو جیبم میره هوا. گفتم حیفه.
+ بعد چی شد؟
- هیچی! بارون، پاییز و جزیرهای که پیدا کردم مشکل رو حل کرد. زنگ زدم یه ترانه سرای مادام العمر برای خودم اجاره کردم و الان در خدمت شمام!