صدای
آب کلافهام میکند. به سختی میتوان قبول کرد که برای تمیز کردن دوتا تکه ظرف میتوان این همه آب ریخت توی لگن ظرف شویی. این صدا از اول صبح مثل شستن یک جنازه توی لگن ظرفشویی حال آدم را بد میکند. حتی توی خواب و بیداری به نظرم میآید کاغذ دیواریهای نه چندان قدیمی دیوار دارد از بالا ور میآید. آب دارد از بالا سطل سطل همهی دیوارهای سفید اتاقها را میشوید. فکهایم به هم قفل شده است و اصلا نمیشود حرف بزنم. بالاخره چه چیزی این جریان را متوقف خواهد نمود؟
اینجا یک جور امتیاز داریم که زنها بین خودشان میدانند. اینکه چیزی تا نخورده جایی پیداییش نشود. حتی یک ورقهی کاغذ چرکنویس باید تکلیفش معلوم باشد. یعنی اگر برای خودش رها در گوشهای بتواند با اولین نسیم خنک صبح نزدیک تابستانی توی اتاق چرخ بزند . خودروری بدون پلاک و بدون سر نشین است که توی سرازیری دارد با سرعت زیادی خلاص میرود. جانورهای دیگری هم میتوانند قبل از حضور یک مهمان ساده وجود داشته باشند که انواع بی نظمیهای ضد بشری را در فضای خانه مرتکب شوند. اینطوی نظم بنیادینی که جهان هنوز به آن دست نیافته است و هزار و یک مشکل موجود در محیط زیست و روابط بین الملل را، میتوان در گوشه و کنار خانه پیدا نمود. ملحفهای مرتب نشده روی تخت، ظرفی بی تکلیف که ممکن است زیر یک قاشق چرب قرار گرفته باشد. لکههای وبا و حصبه به شکل ریزههای روغن، لکهی چای مثل لکههای بزرگ نفتی که مخربهای واقعی فرهنگ و محیط زیست هستند. لگن خالی یخچال طوری که صندوق ذخیرهی ارزی خانه را در معرض تهدید و نابودی به بدترین شکلی قرار داده است.و به علاوه، مهمترین مساله این است که گاهی لازم میشود پسر 8 سالهی همسایه با همهی کودکیاش این بار بیاید تا ظهر خانهی شما بماند چون مادرش نوبت دکتر دارد و اصولا بچهی شیطان و خانه منفجر کنی با این اندازه باید زیر لولهی توپ تفنگداران خانگی دریایی قرار داشته باشد و به همین راحتی نمیتواند قصر دربرود. به همین مناسبت مهمترین بخش خانه یعنی دستشویی طوری ست آپ میشود که باید سفیدی سنگش در همان نشست اول، چشمهای مهمان را بزند و او را در همان نشست وادار به تسلیم نماید.
اینطوری است که سرنوشت هزاران هزار لیتر آب به همراه مادهی شوینده و ساییدگیهای ذهنی آدمهای نسلهای گذشته در حد خیلی بالایی به صورت وسواسی بیشتر از هر نوع قابل مشاهدهای در بین خانمهای ایرانی دیده میشود. به نظر میرسد آمریکاییها وسواسیترین و تمیزترین مردم دنیا در حد افراط و در تمام دنیا باشند. البته من با شما مخالفم. چرا که وسواس از یک جور فاصلهی نسبی بین آدمهای یک جامعه نیز بر میخیزد. حقیقت این است که زن ایرانی با فاصلهی زیادی از واقعیتهای اجتماعی که اصلا یک جور کاملی با آنچه که درون خانهها در حال اتفاق افتادن است، روزگار خودش را سپری میکند. بیرون از هر خانهای درایران میتوان فرآیند ساخت و ساز فراگیر ساختمانی، جادهای و شهری را به شکل یک جور جراحی تمام نشدنی مشاهده نمود. بالاخره این لولهی فاضلاب برای چند نفر بر مترمربع این زمین طراحی شده است؟ به همین مناسبت در اولین برخورد هوای بیرون با هوای درون خانه مقادیر متنابعی غبار به صورت دائمی به همراه سر و صدا و عوارض پیشرفتهی دیگر در حال تولید در تمام جای ایران است. در این حالت یکی از مهمترین وظایف یک تفنگدار خانگی، متوقف کردن دائمی این جریان با کشیدن دستمال بر روی وسایل است. اینکار در طول تاریخ معاصر بیشترین انتظار و مراقبت را برای ظهور و ورود مجدد علاءالدینها از چراغهای خانگی فراهم آورده است.
زمانیکه مهمانی قرار است در حوزهی یک تنفگدار خانهدار قرار گیرد، خانه درست مثل ساعت کار میکند. تمام پرسنل خانه مثل پرستارهایی که به دقت از موجودات مرد خانه مراقبت میکنند، لبخندهای مصنوعی خود را به همراه دارند. این نوع لبخند باعث هوشیاری فراوان اهل خانه در مقابل هر نوع بی احتیاطی منجر به مرگ خواهد شد: لیوان چاییت رو گذاشتی اینجا؟ این قطره چیه؟ خونه؟ اوه نه گوجه با پنیر توی این وقت صبح؟ واقعا چرا باید رد کارد گوجهای روی سفیدی پنیر باشه؟