ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وقتی تراژدی شروع مدیریت و علم مدیریت و تاسیس رشتهی مدیریت و موج مهم و جدید MBA توی ایران مصادف شد با مشاوران مدیریت نسل اول. همانهایی که حسابی ذوق و شوق داشتند و توی تمام زمینههای جدید مدیریت انگشت میکردند ما هم رفتیم توی چند تا از تیمهای تازه تاسیس مدیریتی توی کشور تا از غافله عقب نباشیم. ارشمیدسهای کوچولویی بودیم که در کسوت مشاور مدیر میرفتیم سراغ مدیر و با بدن برهنه فریاد میزدیم اورکا اورکا. الان فهمیدم مثلا سازمانی که داریم مطالعه میکنیم یا موضوعی که حسابی گیرکرده است کجایش ایراد دارد و به قولی راه برون رفت ازش چیست. یک جور فیلسوف قارهی مدیریت در ایران به حساب میآمدیم و در انزوایی که برای خودمان اختراع کرده بودیم از نردبان مفاهیم جدید بالا میرفتیم. الان اما اوضاع عوض شده است. مشاوران مدیران موی دماغهایی محسوب میشوند
پ.ن: به طرف میگویند: آقا نرو به فنا میریها
- نه آقا. ما همه به داییمون رفتیم.