ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
به همین اندازه که متین در چشم دیگران بچهی خوبی به نظر میرسید من جور دیگری فکر میکردم. شاید آدم بد بینی باشم ولی میتوانم قسم بخورم وقتی به زور داشت مجیز کسی را میگفت، لب و لوچهاش حسابی آویزان می شد و تنها چیزی که ممکن بود به دادش برسد و تلفن را به موقع قطع کند، رفتن آنتن موبایل بود. برایش فرقی نداشت که موقع رانندگی یا حتی وقتی توی آسانسور گیر افتاده است شروع به چنین کاری کند. برای همین تصمیم گرفتم هر نوع موفقیت و یا شکستی را از جلوی چشمش بردارم.
چطوری؟ خوبم. کجایی همین دور و برا.
مثل همین اتفاق بین من و خیلی از آدمهای دیگر افتاد. یک طوری موی دماغت بودند. همه جا منتظر بودند بخوری زمین تا کنار دستت باشند و مثل یک فرشته با بالهای ضامندار بیایند بالای سرت: چت شده؟ خوبی؟ الان میشه دستت رو بهم بدی تا از روی این تپهی گه بلندت کنم؟ آفرین.
خیلی از آدمهای گروه ما توی دانشگاه از این طور آدمها حسابی لازم داشتند. یک پتو برای تمام فصول سال. متین برای خیلی از مخصوصا دخترهای دانشگاه پتوی بهاره و پاییزه بود. از این پتوهایی که هی میکشیدند تنشان. بعد گرما، خارش و هزار تا عیب و ایراد کوتاه و بلند دیگر باعث میشد بیاندازندش کنار. بعد دوباره پیدایشان میشد. میتن خودش هم توی رابطههایش چنین موضوعی را متوجه شده بود و به راحتی از کنار این بساط به آن یکی، ییلاق و قشلاق میکرد. اما متین همهاش بد نبود. مهمترین چیزی که جماعت دانشجو ازش یاد گرفتیم زندگی در دنیای رابطههای بزرگترها بود. وقتی میگویم دانشجو، تپهای را در نظر میگیرم که یکی دو تا نهال نازک رویش کاشتهاند و چند نفر دختر و پسر در حال وول خوردن و موبایل بازی زیر آن آن درختهای بی سایه نشستهاند. چنین مفهومی شاید بعدها به کوههای خشن و درههای عمیقی در دنیای آدم بزرگها تبدیل میشد. درههایی که بر اثر سیلاب اختلاف طبقاتی، عمیق، ترسناک و قابل احترام به نظر میرسید.
من اما همیشه همان در کمدم را که در تمام طول تحصیل جلویش مینشستم و فکر میکردم کنده بودم و توی دانشگاه هم روبرویش می نشستم و فکر میکردم. اینقدر موجهای طوفانی توی مغزم در تکاپو بود که لازم بود چنین در کمد تیرهای را همیشه و همه جا جلوی خودم در فاصلهی بیست سی سانتیمتری داشته باشم تا طوفان بخوابد.