360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره
360 درجه

360 درجه

روزمره -ادبیات داستانی و غیره

طوفان گرد و غبار در تهران

طوفان تهران برای هر روزش باید اسم داشته باشد. باید از  ظرفیتهای موجود در طوفان تهران برای شادی حلال استفاده نمود. در کشورهای پیشرفته طوفان را با یک اسم زنانه‌ی مناسب- مثل کاترینا- نام گذاری می‌کنند تا مردم به یاد شور و شوق به وجود آمده قبل از تعطیلات بیفتند.   

 به خاطر همین دلیل ما امروز بعد از ظهر توی شرکت منتظریم. تنها جایی که دیروز حسابی تمیز و روشن شده بود تکه ای از کوه های دور از تهران بود که لابلای کوه سبز شده بود و به وضوح آدم را دعوت می کرد برود آنجا گردش کند. می روم پشت پنجره و کوه های دور دست شمال تهران را نگاه می کنم. یعنی امروز طوفان می شود؟ ستاد مدیریت بحران اعلام کرده بود که این یک حادثه ی معمولی بود که هواشناسی باید اطلاع رسانی می کرد. مدیریت بحران لابد خودش گرفتن مچ هواشناسی در روزهای طوفانی است. خانه ی روبرویی برایش مهم نیست که درختهای بلند حیاط ممکن است بشکند و بیفتد روی ساختمانش. کاری هم نمی تواند بکند. طوفانها وقتی اسم ندارند برای یک ساعت جذاب هستند. مثل یوزپلنگی که برای یک لحظه توی یک تلویزیون با کیفیت دارد می دود و بعد از آن که از فروشگاه تلویزیونی عبور کردید، هیچ اسمی برای یوزپلنگ به خاطر نخواهید آورد. طوفان امروز باید چطوری صدا شود؟ طوفان قبل از ارتحالیدی؟ طوفان روز آخر هفته ی  کاری دوم خرداد؟ طوفان 96 کیلومتر بر ساعت با اطلاع رسانی؟ طوفان خاک بر سری از قم؟ طوفان اطلاع رسانی شده هیچ درد ندارد. برای خیلی از حوادث طبیعی کلی خاصیت مفید و کاربردی، تحقیق و پژوهش شده است. مثلا جایی که زلزله می آید خاکش حاصل خیز تر خواهد شد. اما طوفان چه؟ آیا طوفان باعث می شود آدمی روزهای نداشته اش را بهتر هضم کند؟  مثلا هوایی را به شدت از گوشه ی ذهنت به گوشه ای دیگر ببرد تا دوباره مثل یک آدم معمولی به روزگارت ادامه بدهی؟ مثل یک چاپار  که خودش هم نمی داند چی توی نامه است، نامه را از اولین روز هفته به آخرین روز هفته برسانی؟ 

نمونه های شادی حلال در مطبوعات: 

- تیتر : طوفان در شعر شاملو 

- کامنت: من یک لیف پیدا کردم که یک گردالی آبی وسطش داره ...


بابای پولدار بابای بی پول

0-بابای پولدار بابای  بی پول را درسته قورت می دهد. برای همین میر فخرالدین اسعد بلغاری هم که باشید باید بابا یا بابا زن خود را اصلاح کنید.  البته اگر این کتاب را نخوانده اید از این لینک دانلود کنید تا پولدار شوید: بابای پولدار بابای بی پول ندار 

1- پلنگ ایرانی در ارتفاعات تهران دیده شده است. از آنجایی که ارتفاعات تهران یکی از مهمترین مراکز با سوابق منافی عفت بوده‌اند، واقعا جای تاسف دارد که این گونه از –ایرانی- را با عکس پرسنلی بر روی لباس بازیکنان فوتبال منتشر کنیم و جا دارد همان لوگوی کپی شده‌ی خارجی را استفاده نماییم  

2- نمایشگاه کتاب هم به پایان رسید. پرفروش ها و خوش تیپ‌ترین‌های کتاب فارسی – به وزن فیلم فارسی هم مشخص شدند- و دور از بزرگان و اهل فن که حساب می‌کنیم می‌بینیم مفسر فوتبال، متخصص رازیانه و شورآلات موسیقی در لیست پر فروش ها قرار گرفتند که نشان دهنده ی آن است که تصدق سر ادبیاتی های عزیز، هیزم کافی برای افروختن هست ولی همیشه کبریتش دارد توی یک انبار دیگری به زمین می خورد.

3- باز هم قضیه‌ی دست دادن و روبوسی لیلا حاتمی در کن مثل خیلی از قضایای مهم و استراتژیک منطقه مطرح شده است که با عرف ما سازگار نیست. البته همین ما یا عرف ما خیلی تعابیر مختلفی دارد که در یک برنامه‌ی 90 دقیقه‌ای عمو پورنگ هم قابل بحث و بررسی نیست. این سرگرمی رسانه ای همه روزه در همین محل برگزار خواهد شد. 

4- مهمانی بالای شهر، محله‌ی چینی‌ها به بالا، کشف و ضبط و قلع می‌شود و در آن دو تا هنر پیشه ‌ی مهم نیز کت بسته تحویل مراجع قضایی می‌شوند. به همین راحتی اول اسمشان هم در اختیار عموم قرار می‌گیرند- مثلا هانیه توسلی-  تا عبرتی برای سایرین، سوژه‌ای برای نشریات زرد و نیم تنبانی برای فاطی خبرساز بشود. 

5- باز هم علی مطهری  پرده‌ی اسرار را مجروح نموده و فرموده اند که یک اختلاس 3000 میلیاردی نمی‌تواند بدون هماهنگی دولت انجام شود. از دیگر کرامات شیخ ما همین حدت دور نگری ایشان در عرصه های دل پیچه های انتقادی است

6- کشتی فرنگی ایران با حضور مقتدرانه‌ی مدیران ورزشی غیر قابل پخشی مانند سر مربی تیم ملی کشتی فرنگی ایران برگزار شد. این مساله به جرات آدم را یاد خنده‌‌های  شیرین منشانه‌ی جناب کفاشیان در عرصه‌ی فوتبال می‌اندازد که شیوه‌ی مدیریتی ایشان در بحث مدیریت پول توجیبی‌ها و پورشه‌ی آقازاده، مثال زدنی و عبرت آموز است. 

7- در کشفیات اخیر دریافتیم که لنگ ظهر یکی از لنگهاست که بسیار به آن اشاره شده است، در صورتی که لنگ نادیده و کمتر منتشر شده‌ای از ظهر وجود دارد که فقط آقازاده‌‌‌ها از آن برای   the art of making money -no attempt   استفاده می‌کنند. 

8- دولت برای مقابله با ویژه‌خواری و هر نوع بخور بخوری از پروژه‌ی – کش پول هوشمند- پرده برداری خواهد نمود. این نوع از کش می‌تواند به عنوان آزاد اندیش ترین و بی طرف ترین نوع آن فقط به پول بچسبد و از هدر رفتن سرمایه‌ها جلوگیری نماید. 


9- بازی با خاطرات علی شریعتی بعد از یه چیزایی و جوجه و شمال، در رده ی دوم تفریحات ملت شریف ایران قرار دارد. به همین مناسبت سایت عصر ایرانی بخشی از کتاب منتشر شده از خاطرات منسوب به علی شریعتی در نشر آموت را منتشر فرمودند. لذتی که در خاطره سازی هست در انتقاد نیست. 


10 - ملت شریفی که به رحمت خدا رفته اند اولین و آخرین اختراعشان سنگ قبر هوشمند خواهد بود: 

نکته ی کنکوری: به دلیل داشتن شکل اربیتالی توسط ارواح، هیچ وقت به وسط روح کسی تف نکنید. 


مقوله ی فرهنگ و فرهنگ مقوله ای چیست؟

مقوله ی فرهنگ ایهام اساسی دارد. یعنی معلوم نیست مقوله اشاره به فرهنگ دارد و یا مضاف و مضاف الیه ای است که برای مالکیت - مقوله- برای - فرهنگ به کار  می رود ؟

1- نظر علی مطهری این است که حتی پلیس هم می تواند به مردم آموزش فرهنگی بدهد. اما به نظر پلیس ما فعلا در حال آموزش است. یعنی برای ارتقا مقوله ی فرهنگی جامعه یا محله یا کوچه مان در ساعات  پایانی شب تماس می گیریم. بعد پلیس از آن سمت سوال می کند: 

 - توی کوچه ان؟

- یعنی آلودگی صوتی به حساب می آید؟

- اعمال قانون بکنیم؟ 

 1.5-  روش فرهنگی و مقوله ی فرهنگی سابقه ای پیش از این دارد که در دولت روحانی صدای درک نشدن ها از ناحیه ی مقوله فرهنگ در نیامده است. زمانی آقای حداد عادل در این باره مبسوط نوشته اند. مثلا شما ملاحظه بفرمایید کتاب: برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی را که توانسته است به حق بخش بزرگی از مقوله فرهنگ را در آنجا ملاحظه می فرمایید. 

و سوالاتی از این دست که نشان دهنده ی طی دوره ی آموزشی برای ارتقاء مقوله ی فرهنگ حتی در نزد پرسنل زحمت کش نیروی انتظامی است.  

2- محسن قرائتی یکی از برنامه های فرهنگی را دارد: به من می گن عامی هستم. آقا آشغال کله پاچه رو نریز توی جوب. این میره گیر میکنه راه مردم رو بند می آره ---- برنامه درسهایی از قرآن 

ایشان در رابطه با یکی از افراد که قبلا وزیر بوده اند این حرف را زده بودند که الان وزیر نیست ولی به روش ساده، من هر بار احساس می کنم در این برنامه و مقوله فرهنگی، روح پدر بزرگم کاملا حضور دارد. طوری که نمی شود از این مقوله های فرهنگی فرار کرد. 


3- مقوله فرهنگی نیاز به چی دارد - خیلی مهم است. یعنی شما از سوپر  ی و منشی و کارشناس متراژ خیابانی و مهمان برنامه هنوز سوال نکرده اید و جواب می گیرید که در اینجا - نیاز به چی دارد؟ 

نمونه ای از این موارد را همیشه به این شکل داریم: اعمال زور؟ اعمال قانون؟ اعمال کلید؟ اعمال قفل؟ و... 

نیاز به چی دارد از زمانی به وجود آمد که ما درباره ی خیلی از ریشه های فرهنگی شک کردیم. مقوله های فرهنگی ای مثل سینمای معاصر ایران  برای زنده شدن نیاز به چی دارد؟ 

مقوله های فرهنگی مربوط به فوتبال ناپاک و یا گاهی ناپاک نیاز به چی دارد؟ 

مقوله های انصاف، بی انصافی، دروغ و حسین- ع- گرایی به شکل همزمان نیاز به چی دارد؟ 


صله رحم و صله خارج از رحم

صله رحم همین چند روز تقریبا بی پایان عید است؟ 

صله رحم ریشه در به رحم آمدن فامیل ها - یا به قول کسی که اصلا انگلیسی بود و وقتی فارسی حرف می زد کلی فاک و فامیل داشت- برای آدم حساب کردن همدیگر دارد؟ 

به هر صورت داشتن فامیل همیشه یک جور پای لنگ محسوب نمی شود.  

پای لنگ هم اگر باشد، می توان رویش راه رفت  و گرم نگهش داشت و خوبش کرد. اما این روزگار بی حوصله و نخ نما، ترجیح داده است بنشیند در خانه و با کسی رفت و آمد  نکند. البته در هر نوع مورد حادی، کلی روان شناس و روان پرداز به سرعت می روند سراغ تعریف آدم با جنبه و ظرفیت. در این مورد هم می گویند که فامیلت را خودت انتخاب نمی کنی برای همین تحمل کردن در این گونه موارد نشان از ظرفیت بالای آدم دارد. از دیگر کرامات شیخ ما برقراری صله های خارج از رحم است. یعنی کسی که جزو ارحام شما نیست و به یک بخش و یا گاهی اکثریت سرگشتگی شما پایان می دهد. 

تنها آب مقطر است که نوشیدنش آدم را از حالت طبیعی خارج می کند ولی سلام و احوال پرسی و صله های خارج از رحم می تواند آدمها را تیز، تازه و سرحال نگاه دارد. چیزی که در بسیاری- و نه همه ی - شاهکارهای ادبی نیز به وفور پیدایش می شود. گفتار تقطیر شده ای که قرار است شنونده و بیشتر از آن بیننده ی کلمات را  خیره نماید. دیدن یک دوست به آیینه ای شبیه است که می تواند دقیق تر نشان بدهد. برای همین گاهی برنامه هی تلویزیونی به عنوان نماد سطحی گری و پر کردن سقف کاذب مطالبات مخاطبش، زشتی های گذر روزمره ی عمر را نشان می دهد. از دوست یابی زیاد گفته ایم. از دوست داری زیاد نوشته ایم ولی رخ آیینه ایمان چیز دیگری را نشان می دهد. 

سرمربی گری احساسات و عواطف

بعضی ادمها همیشه جایی برای قلاب انداختن دارند. اگر یک سوراخی توی یک یخی در قطب باشد و یا جایی مثل کبک در کانادا که راه به راه نان سنگگ پستی را می‌زنند تنگ دیزی و به دل تنگ مهاجرهای ایرانی تحویل می‌دهند. این ادمها اتفاقا آدمهای با احساسی هستند همه جا از احساسات سر در می‌آورند و بر احساس سوارند. 

مثل آنهایی که روی موجهای خروشان دریا بازی راه انداخته‌اند. زندگی برایشان همیشه روش تکنولوژیک خودش را دارد. در زناشویی‌شان هم تکنولوژیک هستند. عالم غیب را هم تکنولوژیک رام می‌کنند. بازار احساسات را در همه جا می‌شناسند. قطره چکان دارند تا از ظرف احساسات اینقدر قطره قطره تحویل مخاطب بدهند تا عرضه و تقاضا همیشه غیر متعادل ولی متناسب باشند. از یک بیوه‌ی معمولی یک شاهکار احساسی درست می‌کنند. یک دلقک بی ریشه را که از نقابهای بالماسکه استفاده می‌کند، تبدیل به  بهترین بازیگر می‌کنند. مثل آینه تمام احساس‌های آدمها  را در خودشان ذخیره و در جایش بازیابی می‌کنند. فراست کافی دارند تا ناغافل از احساسات از دنیا نروند. ادب مثل پوست بر صورتشان نقش بسته است و نمک چون روزگار پر طاقت آفتاب تند صحراها بر صورتشان خواستنی و مشهود است. اندازه‌ی همه چیز را دارند. به عهده‌ی خودشان است که کجا گاز بدهند و اپرای زنجه مویه‌ی دسته جمعی بخوانند و کجا دم نزنند که انگار در تخته بند تنشان هیچ انسانی ساکن نیست و در این قفس هیچ مرغ احساسی بال بال نمی‌زند. مرده‌اند ولی زنده‌ها را به بازی احساس می‌گیرند. بلدند وزن کامل یک ادم را تا 70 کیلوگرم از احساس پر کنند. طوری که لابه لایش حتی اکسیژنی هم برای نفس کشیدن باقی نگذارند. سرما که می‌شود آبله مرغان احساس می‌گیرند و سرایت می‌دهند. گرمایشان، دانه دانه بخار احساس است که از سنگها هم بیرون می‌زنند و ترکهای بزرگ درست می‌کنند. دستشان جادو می‌کند، فرصت احساس مثل یک تقویم نمایشگاهی دائمی کنار بستر خوابشان هست تا نرخ احساسات هر روز دستشان باشد. از هر آفتاب بی رمقی کانون درست می‌کنند و مشتاقان را می‌سوزانند. منبر سفری دارند که به طرفه العینی پهن می‌شود. روی هر موجود زنده‌ای از ویروس گرفته تا بلندترین درختهای روی زمین سرمربی گری احساس هستند. 2 به علاوه 2 را طوری 4 می‌کنند که اگر ناراحتی 5 اش کنند. خداوند حفظشان کنند.