داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
یک شرکت دولتی هست نزدیک ما که البته بوی غذایش همیشه همراه ما هست. یک تیم آشپز ژاپونی در طبقهی دوم فقط غذای معاونین را ردیف میکند چون اعتقاد عمده بر این است که ژاپنیها و معاونها عمر بالایی دارند. طبقهی هفت آشپزهای ایتالیایی برای مدیران فست فود درست میکنند. البته اصلا به این دلیل که فست فود خورها و مدیران عمر کوتاهی دارند نیست. همکف آشپزخانهی مابقی پرسنل هست . نانوایی شرکت که در طبقهی دوم واقع شده، نان سنگک تازه به غذاخوری میدهد که صدای پرسنل را درآورده است چون خیلی تکراری و نوستالژیک است. اول غذاخوری توی طبقهی 13 شرکت بود که به دلایل کاملا خرافی اعتقاد داشتند سکتههای قلبی اخیر به خاطر غذاخوردن در این طبقه است. به همین دلیل غذاخوری رفت توی پنت هاوس طبقهی 14 مستقر شد. البته همزمان با این تصمیم تیم پزشکی شرکت ایشان تصمیم گرفت سالادهای چرب را از 22 نوع سالادی که در وقت ناهار و یا شام بیرون بر رزرو میشد حذف نماید. یعنی حالا فقط 16 نوع سالاد در قید حیات است که مورد انتقاد هیچ پزشکی نمیباشد اما شرکت ما با توجه به گرانی بنزین و البته قبل از آن ترجیح میداد که ما از ناهارهای خانگی خودمان که البته سالمتر و بهتر از هر چیزی است، تغذیه کنیم تا مشکلات شرکت دولتی بغلی را نداشته باشیم. البته در اقدامی انقلابی، یک میز کوچک برای قراردادن تنقلات و میان وعده توی ابدارخانه قرار دادهاند که افراد به خاطر سرپا استفاده کردن از میز، کالری بیشتری میسوزانند و سالمتر زندگی میکنند. البته روی این میز بیشتر نان خشک همراه غذا و پیازهایی هست که عملا از تهیهی غذا اخراج شدهاند. شاید این پیازها زیادی چشم و دل آشپز را سوزانده باشند. اخیرا به دلیل اینکه دستشویی شرکت پاسخگوی 80 نفر کارمند نیست، ما با سوزاندن کالری بیشتر و بیشتر به یک بیمارستان غیر انتفاعی نزدیک میرویم و باز هم از صف طولانی بیمارانی که به دلیل مسمومیت و پرخوری و حتی نقرص و مشکلات قلبی توی صف انتظار هستند، دیدن میکنیم. سایهی همگان مستدام. #تهران #دولت #نهاد #سازمان #رفاقت