360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم

سریال کره ای: کاش شوهرم دیر بیاید

پدر اهل حرف زدن نیست. مثل میلیونها پدری که در جای جای ایران زندگی می‌کنند. مثل این است که مردها یک کیسه‌ی پر از مشکلات باشند و با کمترین گله و شکایتی نشت کنند و حتی در وضعیتی بدتر از همه جا شکافهای عمیق بردارند و یک شب جلوی تلویزیون تمام مایعات درونی‌شان را بیرون بریزند. همدم اساسی او وقتی حرف نمی‌زند زنهای خوشگل سریالهای کره‌ای هستند که لباسهای گل و گشاد دارند و اصولا تا بالاترین بخش سینه و گردنشان پوشیده است.   بعضی شبها اوضاع فرق دارد یعنی درست زمانی که یک سریال آمریکایی پلیسی فانتزی در حال پخش است، تخیلات مردانه بهتر پرواز می‌کند. از روابط بین نیروهای خسته‌ی پلیس گرفته تا اتاق دوبله‌ی این چنین سریالهایی، جایی است که یک مرد خسته می‌تواند رفت و آمد داشته باشد. لبهای پروتزی زن بازیگر فیلم ایرانی نقطه‌ی جذابیت و سوال برانگیز است. سوالهایی که هیچ وقت در نوجوانی‌شان پیش نیامده می‌تواند اینطوری باشد؟ این چیه اینقدر به نظر جذاب می‌رسه. چقدر اغراق آمیز داره آدم رو وسوسه می‌کنه. البته مردها چون روبروی تلویزیون می‌نشینند و تا ساعتهای متمادی حرف نمی‌زنند، هیچ وقت از این کلمات برای پرسیدن سوالشان استفاده نخواهند نمود. من یعنی ما آدمهای دهن بین‌تری هستیم. آدمهای دهن بین خیلی منعطف و زود باور می‌کنند که لبهای پروتزی مساله‌ی مهمی نیست و به مدرن شدن خانوده به طریقی مخفی کمک خواهد نمود. مثل همین برج میدان آزادی که از وقتی چشم بازکردیم همینجا بود با پاهای از هم باز شده. به همین دلیل با چنین تجربه‌های اساسی‌ای از توسعه‌ی لذت انسانی، شوخیهای گذرایی می‌کنیم. این شوخیها اصولا باعث آلودگیهای زیست محیطی فراوانی خواهد شد. مثلا اینکه در برخی ایالتهای آمریکا حتی کشیدن سیگار در دل طبیعت ممنوع است به نظر من و در حقیقت ما خیلی احمقانه و خنده‌دار است. چون ما با داشتن قلیان توی ماشین، می‌توانیم خانوادگی از محیط زیست لذت ببریم.  اما از ماجرای مردها در تجربه های مواجهه با رسانه های جدید، مثل شوهر خاله ی ما که در اصل هفتاد ساله است. زمینه های مذهبی هم دارد ولی الان دیگر خیلی در گیر و دار ران و سینه ی زنهای ماهواره ای نیست.  یک جور مرد خالص شده که شاید باهام موافق باشید از تمام بچه هایش که نسل بعدی هستند، خالص تر و دقیق تر است. آدم های سن و سال دار، به طور ویژه مردهای سن و سال دار این قدر توی زندگی نوار ویدئویی اش را جلو  و عقب کرده اند که دیگر طاقتشان طاق می شود و خودشان به حرف می آیند. برای خودشان ادبیات دارند. من گاهی حرفهاشان را  یواشکی و علنی ضبط کرده ام و یک روزی داستانش را تکمیل خواهم کرد.