حالا بماند وقتی من، معلم چند ماه در میان یکی دو تا کلاس، به دختر بچهی کر و کثیف توی چهار راه که به نظر خیلی شیک دارد، شعر میفروشد بگویم: میدونی اتحاد مزدوج چیه؟ بعد دختر قاطی کند. جیغ خفهای توی ماسکش بزند و صورتش در هم بشود. بعد بگویم: چی شد؟ اصلا تو چرا ماسک داری. کلاس مجازی که کرونا رو انتقال نمیده. بعد او به سان عاقلی که از هر چیز مزدوجی میترسد، دوربین موبایل را با دستهای فوق کثیفش بچرخاند و ببینم وسط ده تا بچهی دیگر دارند پول یک نفر شاگرد را میدهند و ده نفر، یکجا تمام اتحادها و معادلهها را یاد میگیرند. اشکالی ندارد یکی دو جلسهی دیگر حتما، درس نابرابریها و نامعادلهها را شروع خواهم کرد.
#روایتگرباش