ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
فیلم لامپ 100 وات محسن تنابنده اخیرا در حال تیزر پراکنی است
1- برزخ زمانی است که دقیقا نمی توان در مورد موضوعی خندید یا گریه کرد. موضوع لامپ 100 وات الان اینقدر معروف و مشهور شده است که فیلم سازها توانسته اند از شهرت و اعتبار چنین اسمی، بار دیگر برای خودشان کلاهی تهیه کنند.
مدیونید اگر فکر کنید مسئولین به غیر از راه اندازی شبکههای اجتماعی همسریابی – جفت جویی، امکانات دیگری برای اطفاء حریق داشته باشند.
2- معماری معاصر توی ساختمانهای دولتی ایران به نظر میرسد حقهی بزرگی باشد. معمار محترم جنس را چسبانده و این بار مسئولین ساختمان گمرک – ولی عصر نزدیک زرتشت – را با ساختن یک حجم مکعب مستطیل، کارتونی، دود خور کرده است. معماری سر صبر و سلیقه یعنی شما ساختمانی بسازید که مانند جیمبو – هواپیمای کارتنی- به شکل اغراق شدهای انباشته و در حال ترکیدن باشد. بدین روی این نوع از معماری، توانسته است به کسب و کار این سازمان محترم، که حاصل آن چیزی جز انباشت سرمایههای خلق الله نیست، مرتبط باشد.
3- نرگس، اسم گلی است که اصلا و ابدا و مخصوصا بعد از آن معاشقهی طولانی خوانندهی مردمی، آقای افتخاری، با او، ازش گریزان بودم ولی به هر حال یک روز خودش یک دسته گرفت دستش و آمد و دیدار میسر شد. نرگس خوشبو است و شاید آن روز به نظرم خیلی ملایم رسید. پیر مردی هم توی اتوبوس کنار ما ایستاده بود. اول بو میکشید ولی موفق نمیشد. طاقت نیاورد و دستم را گرفت و برد بالا زیر بینیاش. بو کشید و گفت:
- شما بوش رو متوجه میشید؟ من خیلی بوش رو نمیشنوم.
گفتم: آره. نرگس خیلی ملایمه. مثل کاراکترهای فیلمها به نرگس نگاه کردم و درست توی چشمهای سیاهش خودم را رها کردم. خندیدم. به ایستگاه بعدی امان نداد و گفت: خدا تو همینه. بقیهی حرفا همش شر و وره.
:O: O: O
سلام
دوست عزیز من بیلبوردهای این فیلمو تقریبا همزمان با پخش اون ویدیو دیده بودم.
به نظرم شاید بیشتر یه تقارن زمانی باشه تا استفاده تبلیغاتی. که امیدوارم همینطور باشه
حتما همینطوره