360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم

آن پشت لامذهب کتاب

پشت جلد کتاب باید خالی باشد تا راحت بتوانی موس را روی آن حرکت بدهی. یا وقتی شب، سکوت اجباری‌اش را آغاز کرد، کتاب را پشت و رو کنی تا خواب راحت داشته باشی. مثل همان حاج آقای پیش نمازی که موقع نماز حواسش پرت می‌شد و به مکبر اشاره می‌زد قاب عکس امام را برگرداند، عمل کنی.  

 

 اما این روزها کمی آن پشت  می‌نویسند که توی این کتاب لامصب چی نوشته است. کی نوشته است. چقدر  خوشحال و خوش بخت می‌شوید و چقدر از دنیا عقب می‌مانید اگر این کتاب را نخوانید. پشت جلد کتاب هم مثل شورت داور مسابقات فوتبال لیگ برتر محل تبلیغات مناسب زمین است. عواطف آدم را تحریک می‌کند و قصدش این است که به هر روی کتاب را بخرید تا یکی دیگر. یک مهمان فضول برود این کتاب را از توی قفسه بردارد. به شما نگاه کند. بعد به کتاب نگاه کند تا ببیند شما خوش بخت، خوش حال یا مرتفع‌تر از دیگران شده‌اید یا همش ساده‌لوحانه گول خورده‌اید. کتاب‌خوان ها آدمهای فریب خورده‌ای هستند که دستی دستی خودشان را می‌اندازند توی دست غیظ و غفلت از دنیای بیرون. اذیت‌تان نمی‌کنیم. می‌خواهیم درآمدی کوتاه بر ژاک دریدا داشته باشید. هیچ دردی ندارد. قرار است فقط و فقط چند تا جوک تلگرامی عقب بیفتید ولی در عوض با اندیشه‌های فوقانی هرم مازلو که ژاک دریدا بنیاد نهاده‌اند آشنا شوید. سری توی سرها درآورید. آدم حسابی بشوید. مهم باشید. وقتی از خیابان رد می‌شوید زیرتان خط بکشند و همیشه رنگ و بوی متفاوتی داشته باشید. الان بله همین حالا ریاضی مغز را کنار بگذارید و کلاس خصوصی فلسفه را با دور‌ه‌کتابهای فلسفه در فست فود شروع کنید. به افقهای روشن بهتر نگاه کنید. پشت کتاب را رو بخوانید. چون اگر نخوانید حتما  باید شبش فوروارد مطمئن یوونتوس را در  برابر رئال مادرید بشناسید. اگر فوتبالی نیستید برگردید و دوباره پشت کتابها را بخوانید. در جلسات آشنایی ادبی هنری شرکت کنید. همیشه به خاطر داشته باشید که دشمن از پشت شبیخون می‌زند. چون اینجا همه‌اش آسفالت است و قرارنیست خار بیابان توی پایتان برود. خانواده‌ها در جریان نیستند. خبر از حال دسته‌ی تبر ندارند. موزیک  دارد روی نواری گرد، دور می‌زند و برمی‌گردد سرجای اولش. برای  هر کسی ممکن است پیش بیاید. 

پشمش را زده است. انگار زندگی‌اش را از نو شروع کرده باشد. زندگی بازه‌ای یک هفته‌ای است. از اول هفته متولد می‌شود در پایان آخرین روز اداری می‌میرد. او باید مهم بشود.

برای همین از پشت به آنهایی که نمی‌خواهند شما آدم متفکر و مهمی به نظر برسید خجر فرو کنید. 

نظرات 1 + ارسال نظر
mahtab lotfi 26 خرداد 1394 ساعت 01:39

mamnoon

خواهش :)

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد