ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
از سایت دنیای ساده پری بازدید بفرمایید.
نشستند در خانه تا مخالفت کنند. اول مخالفتها از نشستن در خانه با سیزده به در شروع شد. بعدها تمام نقشههای عملی نشدهی عید را حواله دادند به سیزده به در. دقیقهی 90 تنها یک دقیقه است. بعدها استدلال کردند، به روز رسانی کردند و شلخته ترین توطئهها را علیه تعطیلات به کار بردند.
ادامه مطلب ...تا به هیزم برسد یا که به نفت
گاز کوتاه کند عمر زمستان مارا
تا که کنکور شود بار دگر تشریحی
مرگ تشریح کند قلوه و دستان مارا
تا که پرباد شود طایر قدس ارشد
دکتری فرش کند ره به مهستان مارا
تا شود جمع شبی بهر زفاف
سرطان راه دهد از در پستان مارا
تا به بستر برسد دلبر مست
بکُشد بانک به قسطان مارا
تا که این سود شود تضمینی
ضامن کارد شود سود فراوان مارا
تا شود زیر پل آسفالت برای رفتن
سید خندان ببرد سمت دبستان مارا
تا معبر بکند خواب به تعبیر خودش
حسن تعبیر شود عورت عریان مارا
تا که نفتی برسد سفرهی ما
بحر میت شود این دولت هستان مارا
تا شباب وطنی می رود و بر گردد
وطن پیر کند غوز و خمستان مارا
تا شود گاو چنین گوساله
ببرد آب وجود از در بستان ما را
کرایه خانه دادن کمر هر کسی را شکسته است مگر خلافش ثابت شود. این روزها که خبر از افزایش بهای مسکن و گرفتاریهای زیادی مانند مسکن مهر وجود دارد. صاحبخانه ها در هر حرکتی تلاش می کنند بازار عرضه مسکن را در دست داشته باشند. افزایش بهای مسکن چیز عجیبی نیست ولی می تواند شعر طنز مسکن
آنچنان کز رفتن مستاجرم آماس میماند به جا
بعداز آن نرخ کرایه خانه را دلخواس می آرم به جا
میسپارم دست بنگاهی به دست خانهام
شاید او شرط رفاقت در سرش بالخاص میآرد به جا
زیر زمین خانه را هم یک دو روزی بعد ازاین
کل خانه یک طرف باشد ولی زاپاس میآرم به جا
دکتری دیدم که خوش میگفت در قطع الطریق
پارکینگش را سوییت گردانم و آناث میآرم به جا
وین مکان از هر نظر نیکو شود با دقت آغاز ماه
بدو شهرا الکرایه، لاجرم وسواس میآرم به جا
کامجویی در جوانی هیچ منکر هم دارد عزیز خاطرم؟
چون مونث باشد این مستاجرم، آوانس می آرم به جا
این همه اطوار و عادات و خصایل نقل شد
از برای مسکن مهرم کمی احساس می آرم به جا
آن معلمها که می گفتند درس و بحث را پروار کن!
زین سبب ها عرض دارم لاشبه رقاص می آرم به جا
زمستان باید آبرودار باشد.
برف حسابی ببارد
تا سلاح سرد پرندههای نر بومی
از چشم ماده های مهاجر که تخمشان
را هم آخر پاییز برای شمارش جاگذاشتهاند،
مخفی کند.
اینطوری پرندههای افسرده
حتما در اولین روزهای زمستان باهم خواب زمستانی می کنند.
خودروی خوبان- کارت سوخت - بنزین
آنکه خاک سیهش بالین است منجی استر من، بنزین است
بازم آرد ز خرابات سوی دفتر کار بارهام خوب زمن در صدد تمکین است
Car ِ من نیک خصال است چنان سر و طاقش، کَمکی مشکین است
چون صف گاز نشستیم چنین طولانی اسبکم سقف دلش مشکی بور آگین است
دوستم صبر دل من ببرد بسکه او از نظرم خودرویی مهر آیین است
جان محبوب کمی لیزینگیست وین عجب بنزنما، نام خودش شیرین است
برسد هر گذری، دخترکم گریه کند نشتی اش از قِبل و هم گنه بنزین است
دل او، گفته ی مردم، که زسنگ است ولی دل این خودروی خوبان به یقین رویین است
گشتی ام نیست ون، از روی مرام گاهگاهی عقبش یک دو سه تا ژوبین است
فکر بد نوش نکن خوش سکنات شغل این بنده مسافربری آن پایین است