در دوران گذشته کلی حیوان بر اثر سرما یخ زدند و مردند به جز خارپشتها. چون یک داستان معروف وجود دارد که میگوید اولین قومی از حیوانات که پشت خار و مادر همدیگر صفحه میگذاشتند همین خار پشتها بودند. یک مدت خداوند ایشان را تبعید کرده بود به موجوداتی که برای کلیهی موجودات جنگل، خار جمع کنند ولی افاقه نکرد و این گروه از حیوانات به رفتار زشتشان که همانا بدگویی و یاوه گویی علیه خار و مادر دیگر خار پشتها بود ادامه دادند. درست است که در آن برههی تاریخی توانسته بودند به این وسیله گرمای لازم برای از میان نرفتن را تامین نمایند ولی بالاخره عاق والدین بود یا نفرین حضرت حق این طور شد که خارشان سرویس شد. یعنی خارهای پشتشان بر اثر رفت و آمد فراوان و توزیع خار بین دیگر گونه های جانوری، کاملا سرویس و روغنکاری گردید. اما این اسم از همان دوران تاریخی بر روی ایشان به یادگار ماند.
این که میبینید کادوی تولد برگشت خورده است. دو هفته پیش ارسال شده و الان تقریبا سه روزه زیر کولر داره خاک میخوره. طوری که هر شب اینقدر دیر میرسم که نمیرسم جابجاش کنم. جابجایی نداره. باید پسش بدم. حالا برم فروشگاه لوکس فروشی بگم این دسته خر نازنین رو که با ذوق و شوق خریدم پس بگیرید لطفا.
ادامه مطلب ...1- دوست لامصب عزیز چرا کتاب نمی خونی ؟ می دونی هاینریش بل از همین تجربه های امروز ما که قراره کورمال کورمال رد کنیم نوشته ؟ می دونی آلبرکامو درباره ی جامعه اش گفته : فرانسوی یعنی کارمند و حقوق بگیر؟ به نظر شما این خیلی شبیه ما نیست؟ نمیشه تجربه های اونها رو تکرار نکنیم ؟
ادامه مطلب ...پارا مونالیزا زشت است ولی شاد به نظر میرسد. هر وقت دارد میخندد، یک ناظر که میتواند همکار، همکلاسی دورهی ارشد خوانی یواشکیاش، بعد از کار، یک سوپر لبنیاتی حاوی دو تا برادر آذری، قسمتی از دوستهای شبکههای اجتماعی و اهالی محل و کسبهی کوچه و خیابانشان باشند، ممکن است بگویند: تو چقدر زشتی! این یعنی آدم واقعا میتونه زشت باشه ولی اینقدر لبخندش زیباباشه؟ خیلی سخت است. پارا مونالیزا به زور جای پارک پیدا میکند.
ادامه مطلب ...: نوبل ادبیات به پاتریک مودیانو نویسنده ی فرانسوی کتاب خارج از تاریکی رسید و مشتاقان و علاقه مندان ادبی را از انزوا بیرون آورد. خدا را شکر که مردم دنیا پینوکیو را بیشتر از خیلی آدمهای واقعی می شناسند. هاروکی موراکامی هم شکل برادر رضایی همیشه کاندیدای مورد علاقه ی مردم است. یادداشت مفصل مترجم عزیز اصغر نوری را از وبلاگش بخوانید. دوستانی که کلاس فرانسه می روند و اهل خواندن متن اصلی هستند-چرا؟ - کلاسهای خودشان را جدی تر بگیرند.
هاینریش بل نویسنده آلمانی را که روایتهای او به دوره ی بعد از جنگ جهانی دوم، می شناسید. سبک روایی او در داستان پردازی، طنزی دائمی و زیبا دارد که مختص خود اوست. مثلا نویسنده های ایتالیایی مانند موراویا تفاوتهای اساسی با او دارند. اما نکته ی مهم نوشتن به سبک هانریش بل، همان طنز خفیفی است که در بسیاری از نوشته های او به چشم می خورد. طنزی که بر خلاف نویسنده هایی مانند رومن گاری، سلین و هر آنچه در 18 سالگی علیه دنیا خوانده اید و یا شاید نوشتید، زیاد اهل غر غر کردن نیست.
اهل تیره بافی هم نیست و به عنوان نویسنده ای استاندارد، بسیار نزدیک به سلیقه های معاصر نوشتن است. هانریش بل در مجموعه داستان کوتاه آدمهای ناباب که توسط شهلا حمزاوی ترجمه شده، سعی کرده انواع پایه و کلاسیک و البته در چهار چوب و سیاق خودش را رعایت کند. هانریش بل نویسنده ای حداکثر گرا و یا مانند خیلی از نویسنده هایی که اسم بردم، کمال گرا نیست. قطعا شما روزهای خسته کننده ای از خواندن بسیاری آثار بزرگ داشته اید و شاید هم همیشه دنبال خواندن بعضی قصه های کوچک و دلچسب بدون تلخی های زیاد بوده اید. قلم این نویسنده ی آلمانی در این کتاب، تند و مهلک نیست. به شما اطمینان می دهم با خواندن از آثار داستان کوتاه این نویسنده، تلخی رایج در مثلا ادبیات آمریکای لاتین- بورخس و فوئنتس و ... - را تجربه نمی کنید. در داستانهای هاینریش بل، فلاکت، طعم ماء الشعیر - از این بهنوش های 16 هزار تومانی و به قول سوپر مارکتی ها مخصوص بالای شهر، را دارد که تلخی دلپذیری خواهد داشت.به علاوه این مجموعه به نظر، کلی داستان وبلاگی دارد که قطعا این روزها نمونه های ایرانی اش را زیاد خواهید خواند. پناه بر خدا که این حرف تخفیف این نویسنده و یا افزایش توقعات از داستانهای وبلاگی که گاها پیشانی حمله ی مسابقه های بزرگ ادبی کشور هستند، نخواهد بود. اگر در زمینه ی خواندن داستان کوتاه نوسفر هستید حتما از یکی از مجموعه های داستان کوتاه هاینریش بل، به عنوان نمونه ای خوب و کلاسیک شروع کنید. ما را هم در جریان بگذارید.
برای دیدن لیست نمایشنامه های مهم و خوب منتشر شده از سوی ناشرها از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود رمان رگتایم - ال دکتروف - نجف دریابندری - نشر خوارزمی
دانلود چراغها را من خاموش می کنم - زویا پیرزاد
دانلود رو نوشت بدون اصل - نادر ابراهیمی
دانلود رمان طبل حلبی گونتر گراس - ترجمه سروش حبیبی
دانلود نمایشنامه یوهان استریندبرگ - عید پاک
دانلود پروست و من - رولان بارت -
دانلود آرشیو کامل کتاب جمعه - مجله ادبی
دانلود دیوان سومنات ابوتراب خسروی
دانلود چهره مرد هنرمند در جوانی - جیمز جویس
دانلود در جستجوی زمان از دست رفته مارسل پروست مهدی سحابی
دانلود سلاخ خانه شماره 5 - کورت وونه گارت
دانلود چه کسی پالو مینو را کشت؟ - ماریو بارگاس یوسا
دانلود نگو کثافت بنویس ... - شهریار مندنی پور
دانلود پیکر فرهاد - عباس معروفی
دانلود سمفونی مردگان - عباس معروفی
دانلود یکی از همین روزها - گابریل گارسیا مارکز
دانلود میرا - کریستوفر فرانک - ترجمه لیلی گلستان
دانلود جبه خانه - هوشنگ گلشیری
دانلود متن سخرانی گلشیری- چرا داستان می نویسیم؟
دانلود آهوی بخت من گزل - محمود دولت آبادی
دانلود مجموعه داستان کوتاه - چخوف
دانلود نوشته خداوند - خورخه لوییس بورخس
دانلود رساله درباره آزادی - جان استوارت میل
دانلود کتاب غیر منتظره - کریستین بوبن - نگار صدقی
دانلود کتاب لذات فلسفه ویل دورانت
دانلود رمان خنده در تاریکی ناباکوف
دانلود معنویت در نهج البلاغه / مصطفی ملکیان / تنظیم فرشاد نوروزی {در بازار موجود نیست}
دانلود کتاب تاریخ فلسفه اسلامی / هانری کربن
دانلود کتاب چرا مسیحی نیستم / برتراند راسل
دانلود کتاب تاریخ تمدن / ویل دورانت
وجود و ماهیت در فلسفه ارسطو / منوچهر صانعی
جهان بی خدا / مایلز / ترجمه بهمن یار
علم متعارف و خطرهای آن / کارل پوپر
شعر و محاکات (میمه سیس) / گادامر
علم متعارف و خطرهای آن / کارل پوپر
آشنایی با برتراند راسل (جدید) / دیو رابینسن و جودی گرووز / ترجمه امیر کشفی
زویا پیرزاد (زاده ۱۳۳۱ در آبادان-) نویسنده معاصر ارمنیتبار ایرانی است. او در سال ۱۳۸۰ با رمان «چراغها را من خاموش میکنم» جوایز مهمی همچون بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا را بدست آورد و با مجموعه داستان کوتاه «طعم گس خرمالو» یکی از برندگان جشنواره بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ و جایزه «کوریه انترناسیونال» در سال ۲۰۰۹ شد. وی از معدود نویسندگان ایرانی ست که تمام آثارش به فرانسوی ترجمه شده است.[۱]
محتویات[نهفتن] |
زویا پیرزاد نویسنده و داستان نویس معاصر در سال ۱۳۳۱ در آبادان از مادری ارمنی تبار و پدری روس تبار به دنیا آمد، [۲] در همان جا به مدرسه رفت و در تهران ازدواج کرد و دو پسرش ساشا و شروین را به دنیا آورد.
وی در سال ۱۳۷۰، ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷، سه مجموعه از داستانهای کوتاه خود را به چاپ رساند؛ «مثل همه عصرها»، «طعم گس خرمالو» و«یک روز مانده به عید پاک» [۲] مجموعه داستانهای کوتاهی بودند که به دلیل نثر متفاوت خود مورد استقبال مردم قرار گرفتند.
اولین رمان بلند زویا پیرزاد، با نام «چراغها را من خاموش میکنم» در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسید. داستان این رمان که با نثر ساده و روانی نوشته شدهاست، در شهر آبادان دههٔ چهل خورشیدی میگذرد و شخصیتهای داستان از خانوادههای کارمندان و مهندسین شرکت نفت هستند که در محلهٔ بریم جدا از بومیان آبادان زندگی میکنند.
زویا پیرزاد کتابهایی نیز ترجمه کردهاست، از جمله «آلیس در سرزمین عجایب» اثر لوییس کارول و کتاب «آوای جهیدن غوک» که مجموعهای است از هایکوهای شاعران آسیایی.[۲]
این سه داستان در کتابی با عنوان «سه کتاب» گرد آمدهاند.