360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم
360 درجه

360 درجه

داستان کوتاه و رمان - جامعه شناسی -فلسفه -معرفی کتاب - نقد فیلم

خوبی خدا - ادبیات معاصر آمریکا-امیرمهدی حقیقت-نشر ماهی

اگر مثل بنده به خاطر خاموش بودن دائمی بخاری خانه سرما خورده اید و یا حتی بینی تان را توی این سرما و آب ریزان عمل کرده اید و نمی توانید چیزی بخوانید، می توانید از کتابهای صوتی هم لذت ببرید. 

یک داستان به نسبت خوب هست به نام درباره خوبی خدا - امیرمهدی حقیقت-نشر ماهی که می توانید نیم ساعته گوش کنید. 

نام داستان بروز دهنده ی محتوای آن هست و شاید سلیقه ی شما نباشد. ولی به هر حال  داستان به روزی از نویسنده ی معاصر آمریکایی است. 

مارگریت دوراس مدراتو کانتابیله - - نشر نلیوفر

مارگریت دوراس را همه می شناسیم. 

این کتاب به نظر کمی مهجور و به قولی جزو ادبیات فاخر در ایران شناخته می شود. عده ای این نوع ادبیات را دوست ندارند و بیشتر دنبال پیرنگ نزدیک به ادبیات پلیسی هستند. البته هنر مارگریت دوراس در این کتاب پردازش ظریف روان شناسی آدمهاست. نکته ی مهم این کتاب نداشتن ارجاعات بیرون متنی است که این روزها در کتابهای مطرح از سوی نویسنده های وطنی زیاد و به تکرار دیده می شود.

ادامه مطلب ...

پیرمردی که داستان های عاشقانه می خواند- سپولودا- نشر هرمس

این کتاب یکی از کتابهای کم حجمی است که روایت زیبا و متفاوتی از ادبیات آمریکای لاتینی در خودش دارد. داستان مهاجرت یک آدم به جنگل و پیوندش با روح جنگل است. جزئیات حیاتی را نمی گویم. بخوانید و لذت ببرید. یکی از نکات خوب این کتاب استخوان دار بودن روایت اصلی است. به علاوه فصل اول به نظرم متعمدانه در ابتدا آمده است تاضربه ی شروع قصه را کامل کند. کتاب 104 صفحه است. 


ادامه مطلب ...

عقرب روی پله های راه آهن اندیمشک- حسین آبکنار

عقرب روی پله های راه آهن اندیمشک- حسین آبکنار اثری حجیم نیست ولی به شکل مشخص اش ضد جنگ است. 

اول- این یادداشتها را نه به سبب نوشتن یک نقد یا یادداشت روزنامه ای با اهداف خاص خودش شامل امت پروری  و یکی را زدن و یکی را بالا بردن می نویسم و بیشتر جنبه ی یادداشت شخصی دارند. 

دوم - درباره عقرب روی پله های راه آهن اندیمشک- حسین مرتضائیان آبکنار

داستانی بلند و خواندنی درباره جنگ و به نوعی ضد جنگ. یکی از بهترین چیزهایی که در این داستان خوش پرداخت دیدم، هوشمندی نویسنده در مقوله جنگ بود. 

ادامه مطلب ...

خشم و هیاهو - فاکنر- بهمن شعله ور

خشم و هیاهو - فاکنر- بهمن شعله ور

دانلود مصاحبه با ویلیام فاکنر 

من هر هفته عاشق یک نویسنده می شوم. اینبار به قول دوستان زلف نداشته مان را گره زده ایم به فاکنر. ای خوب. خشم و هیاهو را می خوانم. امیدوارم از نوشتن دست بردارم یا شاید هم بیماری  شدیدتر شود. ای صراط مستقیم. مثل رومن گاری یا از این دستها نیست که جایی را برداری و بگویی این تکه لابد خوب است. روح جنون آن زیر است. هیس. بگذارید غولکم همان زیر بخوابد. برادران و خواهران را فقط توصیه می کنم به تقوا، بخوانید خشم و هیاهو را. 


خشم و هیاهو - فاکنر- بهمن شعله ور

ادامه مطلب ...

طوق طلا- احمدمیرعلایی - گراهام گرین - برناردمالامود -نشر گاه

مجموعه خوبی خواندم به نام طوق طلا - احمد میرعلایی گلچین و ترجمه کرده سال 55 - نشر آگاه 

داستانهایی از فورستر- برنارد مالامود- گراهام گرین- خوان رولفو و غیره 


یک دوستی از قول ژیل دلوز می گفت متن خوب داستانی باید فشرده باشد. 

خوب اینجا هم فشردگی هست و هم جرعه جرعه نوشیدن غریب داستان.  نکته ی غریب تر ماجرا این است که دهه ی شصت واقعا چقدر خوراکهای خوب داستانی بود و الان با این همه رسانه که وجود دارد به نظر باید مسخره برسد که سه دهه قبل با حالا قابل مقایسه باشد که هست. 


قسمت زیادی از داستانها در نقد خرافات کلیساست. اغلب هم به شکل دانای کل و هوشمندانه تدبیر کرده اند و داستان را روایت کرده اند. 

پ.ن: به نظر این کتاب نایاب است اگر توانستم چاره ای می اندیشم! 

جشنواره هنر محیطی- پارک لاله تهران - Installations

اول پارک لاله زیر مجسمه ابوریحان سولفاته در حال گرداندن دائمی افلاک قرار گذاشته‌ایم. باورم نمی‌شود ابوریحان بیرونی هم از سر بیکاری حاضر شده باشد توی پارک لاله و در حضور کانکس نیروی همیشه انتظامی معرکه بگیرد و زنجیر دانه درشت افلاک را بخواهد پاره کند. از آنجایی که همه، چه مسافری که آنجا روی نیمکت گز می‌کند تا خیل دانشجوهایی که خوابگاهشان آنطرف و اینطرف بلوار کشاورز است به راحتی نمی‌دانند جشنواره هنر محیطی چست.

احمقانه‌ترین حدس رفتن به ضلع شمالی پارک لاله و حوالی نگارخانه لاله است. شاید هم یک جایی دور و بر موزه هنرهای معاصر تهران را به هنر محیطی معطر کرده باشند. اما بعد از گشت و گذار و سوال از نگهبان دستشویی شمالی پارک لاله می‌فهمم که باید کنار سینمای چهار بعدی افتتاحیه را ببینم. بماند که نمی‌رسم ولی توی کورسوی نزدیک غروب پارک به تعدادی از Installation های هنر محیطی برخورد می‌کنم. بعضی‌هایش خوبند. مثلا آن بنجامین فرانکلین برنزی که به خاطر دشت بزرگ پارک لاله فقط به ذهنش رسیده که برق بگیردش و نیمه‌کاره توی زمین دفن شده است. نظرم را جلب می‌کند. گاهی دور درخت بیچاره‌ای هم از این داستانهای ایمیلی یا استاتوس فیس بوکی چسبانده‌اند. یکی دو تا از این منصوبات چند تا رویه‌ی خاص را تداعی می‌کنند که چند دختر توی سایه‌ها دارند با علامت معروف ویکتوری سایه‌های جدیدی روی آثار ایجاد می‌کنند. خوب بهترین کار در این جور مواقع تهیه‌ی عکس فیس بوکی است. یکی دو تا چادر با سایه‌ی قاعدتا مردی که کنار پیک نیک توی چادر در حال پیک نیک هم هست دیده می‌شود. یک سری نی مثل زره سربازهای سامورایی هم جاهای مختلف نصب شده است. به نظر یکی از درختهای بی برگ زمستانی هم به یاد ایام  دهه فجر برگهای رنگارنگ کاغذی دارند. یک درخت را هم با ضد زنگ شسته‌اند و روی دستهای تیرکهای چوبی برای  تشییع قرار داده‌اند. یکی از بهترینهایی که دیدم یکسری زنگوله‌ی گاو با ساق پارچه‌ای – به نظرم – رنگارنگ بود که از ارتفاع زیادی از درختها نصب کرده بودند. منتظر صدای باد هستیم تا فضا را به قول دوستم چهار بعدی کند. یک سری طلق مربعی هم گوشه‌ای ردیف شده است که از ورای آن می‌توان دنیا را به رنگهای مختلفی دید. ای کاش اینها را طوری نصب کرده بودند که وقتی روی چمنها خوابیده‌ای از پشت آنها بشود با تامل دنیا را دید. 

سفرنامه پاریس جشن بیکران – ارنست همینگوی

پاریس جشن بیکرا به نوعی سفرنامه ی ارنست همینگوی است. دیدار او از پاریس و مشاهدات و برخوردهایش با نویسنده های بزرگ زمانه خودش. آدمهایی را تصویر کرده است که برایتان بسیار جالب است. همین چیزی که شاید امروز بین روشنفکرها و نویسنده و هنرمندهای ما کمی غریب به نظر برسد. 

همینگوی چیزی که در این خود زندگینامه ی پاریسی ارائه می دهد، شخیصتی اخلاقی، طنز و با ظرفیت دارد. انسانی که اغلب با امساک از گفتن درباره ی گوهر دورنی خود که در آن سالها بدان واقف شده است، منشی عرفانی یافته و این امر در بسیاری از برخورد های اخلاقی اش با مسایل روزمره به وضوح مشخص است. به نظرم هر نویسنده ای یکبار هم که شده این کتاب را بایستی نگاه کند و درس بگیرد. 

مثلا در بخشی با عنوان گرسنگی انظباط خوبی بود. زمانهای سختی را می گذارند که کم پول است و وعده ی ناهار را صرفه جویی می کند ولی برای همسرش قصه هایی از ناهارخوردنشسرهم می کند. 


همینگوی در این کتاب با اسکار فیتز جرالد، جیمز جویس، گرترود استاین، ازرا پاوند و دیگران مواجهاتی دارد. یکی از جالب ترین بخشها حمایت و دلسوزی ازرا پاوند از  شاعران و نویسندگان بی پول مانند تی اس الیوت است که مجبورند بروند کارمند بانک باشند. همینگوی هم در این ماجرا بسیار فعال است. ازرا با یک زن پولدار یک گروه به نام - طببع لطیف - Bel Esprit- راه انداخته اند و به افراد کمک می کنند. 


کتابخانه های تهران را بشناسیم؟

کتابخانه های تهران بهترین امکانات برای کتاب خواندن و مطالعه برای کنکور از ارشد و دکتری تا آزمونهای استخدامی را دارند. 

کتابخانه های تهران پاتوق خوبی برای شماست که معمولا می توانید  برای دسترسی به کتابها جستجوی کتاب انجام دهید. 

شاید خودم از آن آدمهایی باشم که آرشیو کوچکی دارم و اغلب کتابهایم این ور و آن ور هستند. 

به نظر شانس یک کتاب وقتی شما آنرا به کتابخانه اهدا کنید بیشتر است. 

یادم هست هنوز بچه ها کتابخانه ملی را به عنوان یکی از آدرس خور ترین کتابخانه های تهران می شناسند. 

اما به نظر یکی از بهترین کتابخانه های هنری تهران - کتابخانه حوزه هنری سازمان تبلیغات زیر پل حافظ است. 

اگر دنبال کتابخانه خوب در زمینه ادبیات و هنر هستید اول کتابها را از لینک زیر و بدون VPN چک کنید

کتابی را هم که خواستید تعویض کنید و یا جابگذارید را به نظر اینجا هدیه کنید شاید موفق تر به دست خواننده برسد. 


لینک جستجوی کتابخانه حوزه هنری 


اگر هم برای اهدا کتاب فرصت کافی ندارید بنده می توانم این وظیفه را برایتان انجام بدهم. 

ادامه مطلب ...

گالریهای تهران-گالری گردی برای هنرهای تجسمی

گالریهای تهران با آدرس و تلفن آنها لیست شده اند. 

شما گاهی ممکن است برای تهران گردی به لیست گالریهای تهران نیاز داشته باشید: 
برای تهران گردی لازم است کمی خلاقیت به خرج بدهید. شما ممکن است گالری های تهران را به عنوان یک برنامه گالری 
گردی و به منظور گشت و گذار در تهران در برنامه هایتان قرار داده باشید. واقعا باید تقویم گالریهای تهران را از سایتهای گالریهای تهران به دست بیاورید. هنرهای تجسمی برای هر کسی مخاطب خوبی است. گالری گردی شامل دیدن نقاشی ها، نمایشگاه عکس، پرفورمنسهای تصویری و یا صوتی، مجسمه سازی و خیلی از زمینه هایی است که بهترین جا برای فرار از تهران و شلوغی و خشونت است. گالریهای تهران را بگردید تا بالاخره به یک برنامه ثابت گالری گردی در تهران را در سبد مصرفی خود داشته باشید. 

1ارژنگبلوار کشاورز خیابان فلسطین شمالی کوچه مرتضی زاده پ 22 تلفن 88969532
2نیکزادمیدان قدس، خیابان دربند، خیابان احمدی زمانی، خیابان الفت، کوی نسترن شماره 2
3آتبینخیابان ولی عصر قبل از چهارراه پارک وی کوچه خاکزاد پلاک 1+12
4آتشزادخیابان ولی عصر نرسیده به میدان ونک خیابان عباسپور ساختمان 43115 تلفن: 88884407-88884572 فکس: 88880802
5آثارتهران خیابان انقلاب روبروی درب اصلی دانشگاه تهران خیابان فخر رازی پلاک 136 تلفن :6409751 فکس: 6413550
6آریاتهران خیابان ولی‌ عصر بالاتر از خیابان بهشتی کوچه‌ی زرین پلاک 10 تلفن: 88716401 فکس: 88716401
7شیرینفرمانیه، بلوار اندرزگو، کوچه سلیمی، پلاک 145
8ابن سیناشهرک قدس فاز یک خ ایران زمین شمالی تلفن 88088301
9اثرخ ایرانشهر بر فروشان پ 16 تلفن 88326689
10آرت سنترخیابان شریعتی، ضلع شمال غربی پل صدر، پلاک 1716 تلفن: +9821 22601130
11اعتمادبا هنر (نیاوران)، میدان یاسر، صادقی قمی، بوکان، دوراهی سمت راست، پلاک 4 تلفن 22724442
12الههآفریقا (جردن) کوچه‌ی تور، بن بست امینی، پلاک 3 تلفن: 220541280-26202611 فکس: 22054128
13فرهنگسرای بهمن(ورزش)میدان بهمن تلفن : 55312180
14بارانمیدان درکه خیابان احمدپور نبش غزال پلاک7 تلفن :22407772
15بامدادخیابان مطهری خیابان جم کوی ماگنولیا پلاک 35 تلفن: 88845416-88830317 فکس: 88830317
16بنفشهملاصدرا خیابان شیراز جنوبی کوی بهار پلاک 50 تلفن: 88034247-88034963
17پاسارگادپاسداران خیابان دولت چهارراه قنات کوچه سلمی پلاک 26 تلفن 28540407
18فرهنگسرای خاورانخیابان خاوران تلفن : 3730002
19خاکخیابان شریعتی، دو راهی قلهک، خیابان بصیری، کوچه ژیلا، درب اول، تلفن: 22605465
20نگارستان خطخیابان انقلاب چهارراه کالج پلاک 61 تلفن : 66724857
21دریابیگیشهرک قدس فاز 3 خیابان دوم پلاک 1165 تلفن: 88083327 فکس :88094398
22راه ابریشمفرمانیه خیابان لواسانی پلاک 103 تلفن :22727010 فکس :22727011
23سعد آبادخیابان ولی عصر زعفرانیه خیابان کمال طاهری پلاک 50 تلفن :22726042-22144330 فکس :22726042
24سیحونخیابان وزراء، کوچه چهارم، شماره 11 تلفکس: 88711305
25شفقیوسف آباد خیابان 21 پارک شفق فرهنگسرای شفق تلفن: 88554016
26شیثچهارراه ولیعصر ضلع جنوبی پارک دانشجو کوچه‌ی شیرزاد شرقی پلاک41 تلفن: 6707681 فکس :6709185
27نارخیابان ولیعصر، بین محمودیه و زعفرانیه، پاساژ رولکس، شماره 5 تلفن: 22666191 فکس: 22666143
28آرانخیابان کریمخان، خردمند شمالی، کوچه دی، شماره 12 تلفن: 88829086
29مهرواکریم خان زند، آبان جنوبی، شماره 38 تلفن: 88939046
30طراحان آزادمیدان گلها میدان سلماس پلاک5 تلفن :88008676
31شمسفرمانیه، خیابان سعیدی، کوچه مهمانکده شماره 12 تلفن: 22800811 - 26132341 - 26132342
32فرامرزیمیدان ونک خیابان بی‍ژن کوچه‌ی ارم پلاک54 تلفن :88796809
33فرهنگسرای نیاورانانتهای خیابان پاسداران مقابل پارک نیاوران تلفن: 2-2287081 و 2299430
34قان بیگیخیابان ولیعصر بالاتر از پارک ساعی نبش خیابان 43 پلاک 1159 تلفن :88791061
35کارنامهخیابان نیاوران روبروی کامرانیه شمالی پلاک 426 تلفن: 22285969
36کمال الدین بهزادبلوار کشاورز نبش خیابان 16 آذر پلاک316 تلفن: 88960453
37کما ل الملکخیابان پاسداران نبش گلستان سوم ساختمان شماره 1 تلفن :22544102 - 22565434
38کندلوسبزرگراه کردستان خیابان 64 برجهای ا.اس.پ پلاک29
39گلستانخیابان دروس خیابان کماسایی پلاک 34 تلفن :22541589
40لالهخیابان فاطمی جنب هتل لاله تلفن 88960492
41ماه مهرخیابان جردن ، کوچه نیلوفر، پلاک 7 تلفن: 22058630 و 22059131
42منصوره حسینیخیابان آفریقا بلوارگلشهر پلاک 35 تلفن 22052908
43ممیزخیابان طالقانی بعد از چهارراه ایرانشهر خیابان موسوی شمالی باغ هنر تلفن 88316171
44مانیخیابان کامرانیه جنوبی کوی دژم جو پلاک 43 تلفن :2280010
45ماهخیابان افریقا، کوچه گلستان، شماره 26 تلفن : 22045879
46نقش جهاننیاوران خیابان مژده خیابان محمود احمدزمانی خیابان ایت ا.. محمودی 2 پلاک 59 تلفن: 22735270 تلفکس: 22716220
47آنونک، خیابان سئول، شماره 40 تلفن: 982188603050+
48نیکولخیابان مطهری، روبروی سلیمان خاطر، خیابان شهید اکبری، کوچه آزادی، پلاک 1/13تلفکس: 88748343
49نیازیبلوار میرداماد میدان محسنی ساختمان 77 تلفن: 22225407
50والیمیدان ونک خیابان شهید خدامی پلاک 72تلفن : 88047698 فکس: 88043687
51هفت ثمرخیابان مطهری خیابان کوه نور کوی پنجم پلاک 25 تلفن 88731403
52هورخیابان مطهری خیابان میرزای شیرازی شمالی کوچه نعیمی شماره 12 کدپستی 1596914114
53نیاکانخیابان فاطمی ابتدای خیابان جمالزاده شمالی کوی روزبه پلاک14 تلفن: 69343186
54دینیاوران، ابتدای پاسداران، تنگستان چهارم، کوچه ناز، بن بست ترانه، پلاک 3 تلفن: 22285299
55هماولی عصر، بین خیابان ظفر و نیایش، خیابان بابک بهرامی پلاک58 تلفن : 88651571
56محسنتهران، مدرس شمال، خ ظفر (وحید دستگردی)، خ ناجی، سمت راست، خ فرزان، ک نوربخش، ب مینای شرقی، پ۴۲، زیرزمین تلفن: ۲۲۲۵۵۳۵۴
57نوروز هنرخیابان گاندی، کوچه هشتم، پلاک 64، واحد 1/3 تلفن 88207959

نوار قصه های کانون پرورش فکری - دهه 60 - در گلستانه

یکی از مهمترین دردهایم در کودکی نه جنگ و بی برقی و باطری پارس قوه قاچاق نبود،

این بود که نوار قصه های کانون پرورش فکری- طوقی، کی از همه پر زور تره و ...-  با موزیکهای خسته کننده ای همراه بود که این روزها توی در گلستانه شهرام ناظری میشه شنید.

به نظر خانم معلم مان زود، با مداد نوشتن را از سرمان برداشت! 

اصلا شاید کار خدا بود که از لای سبیل هامان، جای دندان شیری افتاده، پیدا بود. 



تعریف اشتغال : افشای روابط به منزله توانمند ی به ج ماع

گویی از مردن ما نیک به وجد آمده بود 

زان  سبب نقد به حلوا می کرد 

اخوی با همه‌دور اندیشی 

روز خود تلخ به تقوا می کرد 

شب ولی بهر جزای روزش 

لنگ صد حور به بالا می‌کرد

به همین مرتبش قانع بود؟ 

حاش و کلا تلفن می‌زد و افشا می‌کرد


پ.ن: 

در زمینه ی گفتنی ها به نظر بعضی از هموطنان عزیز به زودی از عکس گرفتن با میز غذا و

نوشیدنی های روان پریش و دردی کشی در محافل خسته می شوند و سعی می کنند با افشای موارد جزیی از رابطه هایشان قدرت لازم برای غلبه بر حریفان خیالی خود را کسب کنند. 

یعنی طوری در راستای ما می توانیم عمل می کنند که آدم چهار شاخش می ماند روی هوا.

مثلا هنوز هضم نکرده ام آدمیانی دوپا که باایشان یک جمعیت هفتاد و اندی میلیونی را ساخته ایم و بهت تلفن بزنند و تعریف کنند که در یک ساعتی که با زید- پارتنر- دانشجو - مسافر یا مامان بچه ها که بودیم دوباره به فیض اکمل ماجرا رسیدیم. 

کم اینکه اینها را بیاورند در شبکه ی فخیمه نیز منتشر نمایند. امید است که عکسهای منتشره برای تنویر افکار عمومی به شکل پانورامایی خود به نمایش در آیند. حالا این دقیقا توصیف آب نزد تشنه ای رو به موت است یا نه بماند. 

غافل از آنکه این سرابهای همان حکم اشتغال به معنی یک ساعت در هفته را دارد که با تعریف جدید اشتغال ممکن است با تخفیف در ردیف شغلی خاصی قرار بگیرد. 

به هر حال ما که معمولا مزده محسوب می شویم و لگد زدن به مرده جایز نیست.

آرزوی توفیق 

برترینهای انتخابات شورای شهر ورامین

دیده اید یک مدت طولانی یک اکبر آقایی به فرض توی انتخابات شورای شهر ورامین به فرض تلاش می کند. در و همسایه داری می کند، حتی خواهر و مادر بعضی ها را نوازش می کند و کلا یک جور حب و بغضی بین جالیزها پراکنده می کند؟ یک جور گربه سگ، دموکرات دیکتاتور؟ 

یک جور مردمدار و سردمدار؟ هر وقت شب هر کسی می تواند برود در خانه اش و مشکل آسفالت کوچه بن بستشان یا اجاره نامه تقلبی برای مدرسه پسرشان را بگوید؟ 

او هم به کمک علی بابا و چهل دزد بغداد که دمی در این مملکت افسانه پرور استراحت نمی کنند، مشکلات را حل کند؟ 

تازه ماجرا از وقتی شروع می شود که اکبر آقا واقعا عضو شورای شهر شده و دیگر رویه های سابق را ندارد. از یک زمانی به جای ریش سفیدی ویرش می گیرد که سبیل گردی کند و تنبان گرد و خاکی ها و کولیهای تازه مهاجر را بکشد سرشان. یک جور دوستانه ای بهشان حالی کند که با عاطفه و خیر خواهانه دارد این طوری حواله شان می دهد و اصلا با کسی بد نیست و خیر همه را می خواهد. 

اینطوری که نگاه می کنم، اکبر آقا مثل قسمت زیادی از دوستان اهل فرهنگ و ادب و هنر و غیره ی ما، شیعه پرورهای ضعیفتری هستند. یعنی مثالی زدم که خودم در پر رنگ بودن این مقایسه ماندم ولی به حق این مخاطب پروری و در حالت ضعیفترش نوچه پروری، مثل حرف دهان کسی گذاشتن دماغمان را باد کرده است. 


مثل اینکه چهارتا نجات غریق به جای نجات افراد به فکر انتخاب نجات غریق بهتر باشند. 


خواهشمند است برای استقلال رای هم که شده این پلورالیسم - ما خیلی مستقلیم و متاثر فکری کسی بودن - را تا یک دوره ی کوتاه همراه خود ببرید و اینقدر قربانت بروم های اینطوری را به چیزی به اسم ادبیات و هنر متصل نکنید. اینطور اتصالات خام به نظر اتصال کوتاه است و عواقبش روشن! 


با تشکر 

بهمن قبادی فصل کرگدن مونیکا بلوچی بهروز وثوقی

بهمن قبادی فیلمساز خوبی به نظر می رسید ولی زد و از یک سالی به بعد دوربین فیلمبرداری اش را شکست و دست از فیلمسازی خوب برداشت. بهمن قبادی می توانست تحملش را به عنوان یک هنرمند بیشتر کند. بهمن قبادی کیسه را پاره کرد و رها شد. شاید این بهمن قبادی از اول نباید این همه حب و بغض اجتماعی و گاهی وقتها غیر هنری توی فیلمهایش هوار می کرد. حیف از بهمن قبادی

یاد یک لطیفه افتادم. اسبی زنگ زده بود سیرک برای استخدام. بعد طرف باهاش بگو مگو می‌کرد که تو هیچ جفتک و چارکش خاصی بلد نیستی، چطوری می‌خواهی استخدام بشوی و بعد طرف گفته بود: همین که دارم حرف می‌زنم و اسبم کافی نیست؟ 

خوب بگو مگو ندارد که بهروز وثوقی و مونیکا بلوچی و بابای ملودی زمانی را هم به سوار شدن اسبها بعد از مستی و خستگی بگذرانند. 

معجزه‌اش هم لابد این است که خانم مونیکا بلوچی فرزند حسن توی فیلم فارسی حرف بزند- ایجاد و به کار گیری علایم سجاوندی برای این جمله کاملا آزاد است- 

نمی دانم دفتر و دستک گربه‌های ایرانی که فیلمی به نظر مستند و غیر قابل اعتنا محسوب می‌شد، کافی نبود تا این یکی را هم به سینمای روشن فکری؟ ایران اضافه کنیم؟ 

روایت بسیار ضعیف، با عجله و کلیشه‌ای که آخر سال برای برگشت نخوردن ردیف بودجه می‌توان از یک سینماگر انتظار داشت. حیف است و دوصد حیف است. 


خداحافظ گری کوپر- رومن گاری - سروش حبیبی- نشر نیلوفر

رومن گاری غرغر کنان و طعنه زن ترین نویسنده هاست. در این مرتبه نویسنده ای مثل لویی فردیناند سلین هم جای دارد. 

تا چند وقت پیش اگر کتاب پر شعار و مانیفست داری به شکل رمان و مجموعه داستان می‌خواندم حسابی لذت می‌بردم. ولی این روزها بیشتر از این نوع ژانر ادبی که بیشتر بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا و یا آمریکا – و به رای آدمهای رای دار دنیا- غالب شد، فرار می‌کنم. آدمهایی مثل لویی فردیناند سلین، رومن گاری، هانری باربوس، اریش ماریا رمارک- نویسنده رمان درغرب خبری نیست-  و خیلی‌های دیگر که با گفتنش فقط از بحث درباره رومن گاری دور می‌شویم. به نظر رومن گاری بیانیه‌های زیادی علیه جامعه اخلاق گرای آمریکایی صادر کرده و به تهی بودن  اجتماعی که در آن سالها مشاهده می‌کرده حسابی تاخته است. 


کتاب داستان چند تا آدم متفاوت و به نوعی ضد اجتماعی است که رفته‌اند در گوشه‌ای جمع شده‌اند و توی سوییس به ریش صلح و مصونیت آدمها می‌خندند. داستان محوری هم مثل همه‌ی قدیمی‌ها ارتباط بین دختر و پسری- لنی و جس دختر یک دیپلمات ورشکسته -  است که هر کدام در نوع خود متفاوتند و به نظر توضیح بیشتری برایش جایز نیست. کتاب  لختی فراتر از نوع کتابهای ضد جنگ است و در حقیقت به مسایل اجتماعی پیچیده‌تری از جامعه آزاد از تعلقات در آمریکا نگاه متمرکزتری دارد. در موارد فراوانی راوی خود گری کوپر بیانیه نویس است که دست خواننده را می‌گیرد و به جای داستان او را در یک گپ کافه‌ای ادبی حول و حوش مسایل و دغدغه‌های اجتماعی شدید می‌برد. جایی به منظور نمایش ویترین آلوده‌ی چیزی به نام اجتماعی که هزار بار مرده‌است درصورتی که به ظاهر هیچ جنگی – حداقل مثل جنگ جهانی – دربین نیست. 

البته من گاهی با خواندن کتاب احساس خفگی و پر حرفی از سوی نویسنده داشتم... در مجموع لذت بردم. این کتاب نیز مانند خیلی از کتابهای دیگر توسط نشر نیلوفر تهیه شده است. صد البته بی انصافی است اگر به ظرافتهای ادبی فراوان این رمان و حتی بقیه‌ی کارهای رومن گاری بی تفاوت و انفعالی نگاه کنیم. 

لنی شخصیتی بیشتر رواقی و بی اعتنا به جامعه و اصولا هر چیز با حرف و سر و صدا و اصولی و هر نوع از پایبندی است. جس نیز شباهتهای اساسی با او دارد ولی جنسا زن سالاری است که اهل هیچ نوع فعالیت و حتی گله و شکایتی در این باره نیست. 

بخشهایی از بسیاری موارد قابل اعتنا در کتاب خداحافظ گری کوپر- رومن گاری - سروش حبیبی- نشر نیلوفر: 

تنفر به من اجازه می ده بی فاجعه جزیی از دنیا  باشم 

حالا دیگه اعتراض یکی از هنرهای زیبا به حساب می‌آد. 

من یک دختر بورژوای عادی آمریکاییم با تمایلات شدید زن سالاری ... اگر می‌خواستم خودسوزی کنم مساله ام بیشتر این بود که چه پیرهنی بپوشم. 

تفاوت عمده بین آمریکایی و انگلیسی‌ها در این است که برای اولی احساس پوچی شخصی منبع اضطراب است و برای دومی منبع آرامش. 

آدم همه جا چیزهایی می‌بیند که وجود ندارد... اینها در درون آدم است. آدم به یک جور درون گو تبدیل می‌شود. که از زبان مرغهای دریایی – کاکائیها – و آسمان و باد و همه چیز حرف می‌زند. 

در بیست سالگی آدم حقایقی می‌بیند و متوجه نیست که آنچه دیده‌است حقیقت نیست، فقط زیبایی است.


چگونه فلسفه بخوانیم؟

چگونه فلسفه بخوانیم؟ 

معمولا کسانی که ادبیات و هنر کار می‌کنند مثل بنده خیلی زور می‌زنند پا توی جایی بگذارند و قدم توی حیاطی بزنند که خیلی محل دوامشان نیست. ولی به نظر لازم است چند صباحی در این فضا زیست کرد. فلسفه در اولین برخوردهایش از این جنس است. البته به نظر برای شروع باید از کتابهای پایه‌ و شبه درسی فلسفه شروع کرد تا با فضای موضوعی این زمینه آشنایی یافت. 

ادامه مطلب ...

کتابهای اصول داستان نویسی - اصول فیلمنامه نویسی

کتاب های اصول داستان نویسی برای هر کسی که در ابتدای راه داستان نویسی یا فیلمنامه نویسی است حیاتی به نظر می رسد. کتابهایی که بتوانند در اندازه یک کتاب اصول اولیه ی داستان نویسی - فیلمنامه نویسی را آموزش دهند به ظاهر تقریبا زیادند. این نویسا هم در همین بلاگ 360 درجه بخش داستان کوتاه و روایت داستانی دارد.  

 

مثلا کتاب های اصول داستان نویسی زیر را شاید دیده باشید: 


عناصر داستان - جمال میرصادقی 

این کتاب تقریبا به تمامی ژانرهای ادبیات داستانی و تجزیه و تحلیل آنها می پردازد. و البته برای خواند چند صد صفحه متن نسبتا روان وقت کافی لازم است. به نسبت کتابی است قدیمی ولی به نظر مرجع که در این زمینه توسط آثای میرصادقی به زیور طبع آراسته شده است. در این کتاب هر جا لازم است از نویسنده های معروف و اغلب خارجی قطعاتی داستانی ذکر شده است تا مخاطب بهتر و ملموس تر در جریان ماجرا قرار بگیرد. 


کتاب ارواح شهرزاد - شهریار مندنی پور - نشر ققنوس 


در پستهای قبلی خلاصه ای درباره این کتاب گفته ام.





این کتاب به قلم خاص شهریار مندنی پور تالیف شده است. خوب ایشان کمی با لحن فنی و سنگین تری کتاب می نویسند و مخصوصا در این زمینه خواسته اند به یک نوع بین بخشهای مختلفی مانند شخصیت داستانی، زاویه دید، زمان، پلات یا پیرنگ، تعلیق و تنالیته ی داستانی ارتباط روایی با قصه ی شهرزاد ایجاد کنند. این کتاب خوب برای دوستانی که نیازمند یک کتاب سهل الوصول و سبک و فنی در این زمینه هستند مرجع مناسبی نیست. چرا که در خیلی از موراد کسی که نوشته و بی اصول نوشته است، راحت تر با این محتویات ارتباط برقرار خواهد نمود. 


 کتاب داستان - ساختار، سبک و اصول فیلمنامه نویسی - رابرت مک کی - نشر هرمس 


این کتاب یکی از معدود کتابهایی است که همه چیز را شسته و رفته تعریف کرده و در اختیار مخاطب قرار داده است. متن ساده و فنی است. نویسنده بیشتر رویکرد فیلمنامه نویسی روایی را مد نظر قرار داده است. صد البته این کتاب یکی از بهترینها و جدید ترین ها در این زمینه است. کتابی حاوی پاراگرافهای کوتاه و کارگاهی که در این زمینه قابل استفاده از دور همی های ادبیاتی است.  


همچنین: 


اصول داستان نویسی - ریموند کارور - شقایق قندهاری 


قصه نویسی - محمد علی جمالزده - به کوشش علی دهباشی 


یکی از کتابهایی که باهاش نوستالژی دارم: 


داستان: تعاریف، ابزارها، و عناصر

ایرانی، ناصر


مبانی داستان کوتاه - مصطفی مستور - نشر مرکز 



منابع الکترونیکی درباره داستان نویسی و فیمنامه نویسی : 


راهنمای گام به گام از فکر تا فیلمنامه نوشته سید فیلد با ترجمه سید جلیل شاهری لنگرود


دانلود کارگاه  عباس معروفی - داستان نویسی - یکی از مناسب ترین ها 


شما می توانید فایل کارگاه را به شکل pdf دانلود نمایید. 



اصول داستان نویسی-نوشته ریموند کارور- ترجمه شقایق قندهاری


5نکته در رمان نویسی / جمال‌میرصادقی


کارگاه داستان سایت لوح - نکات مفید در داستان نویسی 


برخی از کتابهای مرجع در این زمینه » 


تمرین فیلمنامه‌نویسی ژان کلود کری‌یر، پاسکال بوتیترز نادر تکمیل‌همایون فارابی.
۱۳۶۰ فیلمنامه محسن مومنی سروش.
۱۳۶۳ چگونه فیلمنامه بنویسیم؟ سید فیلد مسعود مدنی عکس معاصر.
۱۳۶۵ فن سناریونویسی یوجین ویل پرویز دوایی اداره کل تحقیقات وروابط سینمایی وزارت ارشاد اسلامی.
۱۳۶۶ فیلمنامه‌نویس از نگاه فیلمنامه‌نویس ویلیام فروگ فیروه مهاجر و کاوشگر سروش.
۱۳۶۸ اقتباس برای فیلمنامه محمد خیری انتشارات سروش.
۱۳۶۸ نگارش فیلمنامه داستانی سرگئی آیزنشتاین احمد ضابطی جهرمی - مسعود مدنی عکس معاصر.
۱۳۷۳ دربارهٔ فیلمنامه‌نویسی ادوارد میتریک فریدون خامنه‌پور - محمد شهبا دفتر پژوهش‌های فرهنگی
۱۳۷۳ شخصیت‌پردازی در سینما سید مجید امامی (م.میرعزا) _ نشر برگ
۱۳۷۴ کلیدهای نویسندگی برای سینما تئاتر و تلویزیون حیدرعلی عمرانی
۱۳۷۴ خلق شخصیت‌های ماندگار لیندا سیگر عباس اکبری مرگز گسترش سینمای تجربی
۱۳۷۵ چگونه فیلمنامه را بازنویسی کنیم لیندا سیگر عباس اکبری نشر برگ.
۱۳۷۵ فیلمنامه‌نویسی برای سینما و تلویزیون (۱و۲) آلن آرمر عباس اکبری سوره
۱۳۷۵ نگارش فیلمنامه مستند دوایت وی.سوئین - جری آر.سوئین عباس اکبری - امیر پوریا دفتر پژوهش‌ها
۱۳۷۶ نوشتن فیلمنامه میشل شیون ماندانا بنی‌اعتماد ایثارگران
۱۳۷۶ مقدمه‌ای بر فیلمنامه‌نویسی ابراهیم مکی سروش
۱۳۷۶ نوشتن فیلمنامه میشل شیون ماندانا بنی‌اعتماد کانون فرهنگی هنری ایثارگران
۱۳۷۷ راهنمای نگارش گفت‌وگو ویلیام نوبل عباس اکبری سروش
۱۳۷۷ روند اقتباس ویلیام گلدمن عباس اکبری سروش
۱۳۷۷ روند فیلمنامه‌نویسی رابرت برمن عباس اکبری
۱۳۷۸ چگونه در ۲۱ روز فیلمنامه بنویسیم ویکی کینگ عباس اکبری نشر برگ
۱۳۸۰ کارگاه سناریو گابریل گارسیا مارکز محمدرضا راه‌ور نشر مرکز
۱۳۸۰ خلق شخصیت‌های ماندگار لیندا سیگر عباس اکبری سروش و کانون اندیشه
۱۳۸۰ راهنمای فیلمنامه‌نویس سید فیلد عباس اکبری نشر ساقی
۱۳۸۰ فیلمنامه اقتباسی لیندا سیگر عباس اکبری نقش و نگار
۱۳۸۰ نگارش فیلمنامه کوتاه ویلیام اج. فیلیپس عباس اکبری سروش و کانون اندیشه
۱۳۸۰ هنر نگارش کمدی تلویزیونی لوشوارتر جمال آل‌احمد کانون اندیشه و سروش
۱۳۸۱ راهنمای نگارش فیلمنامه یورگن ولف - کری کاکس عباس اکبری سروش
۱۳۸۱ راه‌گشای فیلمنامه‌نویسی سید فیلد سیدجلیل شاهری لنگرودی انتشارات دستان
۱۳۸۲ داستان رابرت مک‌کی محمد گذرآبادی هرمس
۱۳۸۳ نوشتن برای سینما گروه نویسندگان گروه مترجمان بنیاد سینمایی فارابی
۱۳۸۳ فیلمنامه‌نویسی برای سینما و تلویزیون آلن آرمر عباس اکبری سوره مهر
۱۳۸۵ ذن و هنر نگارش فیلمنامه ویلیام فروگ عباس اکبری انتشارات نیلوفر
۱۳۸۵ ساختار اسطوره در فیلمنامه کریستوفر وگلر عباس اکبری انتشارات نیلوفر
۱۳۸۵ نگارش کمدی جنی روش معصومه امین-داریوش مودبیان اداره کل پژوهش‌های سیما
۱۳۸۵ از فیلمنامه تا فیلم لیندا سیگر و ادوارد جی وتمور -سید جلیل شاهری لنگرودی نشر افراز
۱۳۸۵ چگونه از هر چیزی فیلمنامه اقتباس کنیم ریچارد کریوولن بابک تبرائی فارابی
۱۳۸۷ سفر نویسنده کریستوفر وگلر محمد گذر آبادی مینوی خرد
۱۳۸۷ نظریه و تحلیل درام مانفرد فیستر مهدی نصراله زاده مینوی خرد
۱۳۸۸ راهنمای عملی فیلمنامه‌نویسی لورا شلهارت پدارم لعل‌بخش افراز
1390 مبانی فیلمنامه نویسی سید فیلد سید جلیل شاهری لنگرودی سوره مهر


سایت فیلمنامه آنلاین - imdb movie script database


درباره کتاب مشکلات فیلمنامه - سیدفیلد- بنیاد سینمایی فارابی


در باره این کتاب بسیار مفید برای فیلمنامه نویسان نیز قبلا گفته ایم. 


کارگاه داستان سایت سارا شعر 

در این لینک و لینکهای مطالب مرتبط آن می توانید از بزرگان دنیای داستان مانند ریموند کارور و مارکز و دیگران کلی یادداشت مفید ببینید 


دانلود آرشیو شماره های پیشین مجله همشهری داستان 


در شماره های قدیمی تر مجله همشهری داستان کلی یادداشت کوتاه و مصاحبه و مطلب مفید از زبان نویسنده های بزرگ و مخصوصا جدیدتر هست که شما می توانید از لینک آرشیو مجله های همشهری داستان برخی از آنها را دانلود و در بخش انتهایی مجله مطالعه نمایید. 


یکی از بهترین روشهای کسب ایده خواندن خلاصه داستانهای کتابهاست 

در لینکهای معرفی کتاب می توانید این مورد را دنبال نمایید. 


به نظر آب را باید از سرچشمه خورد به همین منظور اغلب مصاحبه های خود نویسنده ها بیشرین دوز چربی بدون کلسترول ادبیات و نویسندگی را دارد. 

در فضای مجازی می توانید لینکهای زیادی را در پیوندهای روزانه همین وبلاگ دنبال نمایید. 

به علاوه در میان مجلات ادبیاتی می توانید به فصلنامه ادبیات و سینما که به صورت موضوعی مرتب شده و در اختیار علاقه مندان است مراجعه نمایید. 

یکی از بهترین ویژگیهای خواندن چنین مجله ای، اختصاص هر شماره به موضوعی خاص و یادداشتهای حرفه ای آن است که می توانید لیست و یا بخش اول یادداشتها را از طریق سایت فصلنامه سینما و ادبیات پیگیری نمایید. 


پ.ن: 


برای نویسنده شدن باید خیلی چیزها خواند از خواندن تاریخ و فلسفه بگیر تا تماشای نقاشی و گوش کردن به موسیقی و هزار نوع مشاهده ی دیگر که خیلی استادترها در جای خود زیاد گفته اند. ولی به نظر یکی از چیزهای خوب برای آشنا شدن با جهان یکی از نویسنده های بزرگ و تاثیر گذار دنیا یعنی آلبرکامو مجموعه یادداشتهای ایشان است که قبلا درباره اش گفته ام. 


یادداشتهای روزانه آلبرکامو - خشایار دیهیمی - نشر ماهی




هنری میلر کتاب کوچک مکس -شیطان و خدا- انتشارات نیلا

 هنری میلر یکی از محبوب هاست.   هنری میلر خراباتی زندگی کرد و نوشت. 

همیشه باید مثل هاکلبری فین راستش را گفت. من هم از هنری میلر چیزی نخوانده بودم  جز کتاب شیطان  و خدا. 


کتاب مکس زیاد هم کوچک نیست. یعنی در حدود 56 صفحه است. 

داستان درباره بیچارگی تبلور یافته ی آدمهاست. داستانی که به نظر خیلی شگفت انگیز است. هنری میلر شخصیت مکس را در کتاب شیطان و خدا و در داستان بلندی به همین نام پرورش داده است. در حقیقت زندگی خراباتی او نشان می دهد این شخصیت خود هنری میلر انتلکت و بیچاره است که در قالب یک آدم گنده گوز و انتلک با خود واقعی هنری میلر به گفتگو بر می خیزد. هنری میلر به علاوه در کتاب شیطان  و خدا توانسته است بخشی از روح بازاری خود را در قالب فرد حامی و پولداری جا بزند که از هنر حمایت می کند و حاضر است پول گزافی بابت نقاشی های اروتیک یک پیر پسر منزوی پرداخت نماید. هنری میلر در خلق داستانها ساختار شکنی کامل و شاید بدون برچسب است. او کتاب را چون یک مستند یا شرح حال از خودش شروع میکند و در ادامه سعی می کند با اضافه کردن شخصیتها و حفظ روال خطی آنها، بیانیه های دوست داشتنی اش را درباره ی دنیا و تعادل آن با نیروهای عقل و طالع بینی و مرور جزئی برخی مکاتب و در قالب داستان به مخاطب نشان دهد. هنری میلر اولین داستان خود را در 42 سالگی منتشر نموده است. این نشان می دهد برای کسانی که هنوز چیزی منتشر نکرده اند و سن و سالشان می رسد، جا برای انتشار وجود دارد. هنری میلر زنی ژاپنی داشت و به همین ترتیب در پایان کتاب شیطان و خدا، عملا مقاله ای درباره ی آثار میشیما و مرگ این نویسنده ی ژاپنی تحویل خوانندگان داده است. 

بخشی از کتاب  مکس اثر هنری میلر: 

مکس یک مورد است و خودش این را می داند. اما لاعلاج و چاره ناپذیر... او برای حرکت سریع و ظریف  خود نیاز به پیچیدگی و ظرافت دارد. مثلا گرسنگی بیش از حد  زمخت و بی ظرافت است. فقط آدمهای احمق مدام نگران شکمشان هستند. 


....

به نظر این یکی هم اسیر زمانه ی خودش است. چیزی که پسند خیلی ها نیست. راوی کلافه و وراجی که بیانیه های نویسندگی صادر می کند. البته میلر خیلی کمتر از آدمهایی مثل رومن گاری و یا لویی فردیناند سلین، اهل بیانیه است و به نظرم در این داستان بلند حرفی را که خواسته بیان کند زده است. 



برای دیدن محصولات دیگر از کتابهای کوچک نشر نیلا لینک زیر را ببینید: 


آبی جمیله

آبی‌های غمناک بارون

آدمکش‌ها

از چپ به راست

استوای امریکایی

اعتراف

این منم، دِگا

بن‌بست

بهترین سال زندگی‌ام

بوتیچلی

بیا بریم تو دل شب پر ستاره

تاریکی همچون رویا

تسبیح

تصادفِ قطارِ پنج و بیست و پنج دقیقه

تو که منو می‌شناسی، کارلو!

جنایت سازمان‌یافته

جولی

حافظه‌ی شکسپیر

حرف، حرف، حرف

حسی از سرپناه

خاطره‌های ما

خانه

خاکسپاریِ اسپوزیتو

خدای کهن

خون‌بهای تاندوری

داستانِ کریسمسِ اوگی‌ِرن

داستان‌های زنجیره‌ای

در میانه ی راه

درگذشتِ پیکلز مک‌کارتی

دندان ها

دکتر خی ئل

دکه‌ی بین راه

دیوانه بر بام

روز ناشنوا

روز نحس

زنگ در

سرسلامتی

سفر خوش به ترنتون و کامدن

سلمونی

شاید نجات یابیم

شب روی زمین

شبِ پیش از پیاده شدن

شبی بیرون از خانه

شوهرم

شکار روباه

شکار گرگ

قابل توجه نوابغ؛ فقط پول نقد

لطفاً رنج نکشید

لغت‌شناسی

ماداگاسکار

مادر ایکاروس

مادر توی قاب عکس

مرد همراه

مردی در یک موقعیت

مِده‌آ

مکس

ناتاشا

نامه‌نویس

نمی‌دونم فردا چی می‌شه

همه‌چیز می‌گذرد، تو نمی‌گذری

وقت ضیافت

وقتی دختر کوچکی بودم و مادرم مرا نمی‌خواست

پرده‌ی آخر

پَپه

کافه پولشری

کافکا در بستر

کبوتری ناگهان

کلاه‌گیس

کلمه‌ی مادر

کُنت دراکولا

گذر پرنده‌ای از کنار آفتاب

گرمازدگی

گویا اسمش مارکنی بود


داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست- ماتئی ویسنیک - نمایشنامه

داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست- ماتئی ویسنیک - نمایشنامه ای به شدت محبوب در بین فرانسوی های روشن فکر دوست است. ماتئی وینیک کسی است که آزادی از دست رفته اش از اروپای شرقی را سرانجام در فرانسه و در نمایشنامه هایی که نوشته، دوباره به دست آورده است. ماتئی ویسنیک یکی از نویسنده های مهاجر که اصلا رومانیایی است و تاریخ و فلسفه خوانده و به طبع این نوع آدمهای نویسنده، نمایشنامه نویسی را به عنوان مهارت اصلی خود، پیشه نموده است. این نویسنده از فضای اروپای شرقی بسته نوشته است و امروز به دلیل ممنوعیتهایی که برای انتشار آثارش پیش آمده فرانسه و بدین روی نوشتن به زبان فرانسه را انتخاب نموده است. از این نویسنده سرجمع تا به امروز 5 کار منتشر شده است. 

داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد. اولین کاری است که از ایشان خواندم. کتاب کوچکی که نشر ماه ریز منتشر کرده است. 

نمایشنامه با حضور یک زن و مرد  اینطوری آغاز می شود: 


اتاقی به هم ریخته، یک تختخواب که می توان دو بدن را زیر لحاف تشخیص داد... 

 

مرد : تو کی هستی؟ 

زن: من؟ 



مرد: ما همدیگه رو می شناسیم؟ 

زن: نه لزوما

- اینجا خونه ی توئه؟ 

+ نه، خونه ی توئه. 

...

مرد : ما اینجا چه غلطی می کردیم؟ 

زن: نمی دونم. 

- بین ما اتفاقیم افتاد؟ 

+ اتو داری؟ 

چی؟ 

پرسیدم اتو داری؟ 

می پرسه اتو داری؟! این آخرشه یا این خله یا من دارم خواب می بینم. 


....

نمایش از همین فضای ساده و غریب به پیش می رود. از یک امر جزئی و پیش پا افتاده بین دو تا آدم تصادفی به یک کلیت عشقی گسترش می یابد. اما مکان همیشه در همان اتاق شروع ماجراست. آدمهای زیادی به قصه اضافه نمی شوند. روایت به هر لحاظ مدرن، لطیف و دلچسب است.  

 در جایی: 


مرد : من همیشه فکر می کردم این دختره به درد اون پسر بالاییه می خوره. عجیبه که اینا هیچ وقت با هم برخوردی نداشتن. پسره هفت و نیم میره بیرون. دختره یه ربع به هشت...


در حین این قصه می توان سویه های شرقی و یا افلاطونی از ماجرای عشق زن و مرد قصه را دید. طوری که در فصل پایانی نوعی از تبدیل شدن ایندو به موجوداتی از عالم مجردات و البته عاشق پیشه را خواهیم یافت.



پ.ن: 

1- اگر نخوانده اید  و روحیات سانتی مانتال دارید، حتما تهیه کنید و بخوانید. یک کتاب کوچک حدود 50 صفحه ای بیش نیست! 

2- ماتئی ویسنیک در یک اجرا در کشور فرانسه و در زندان باستیل که امروز یک موزه ی زیر زمینی است در شبکه من و تو مصاحبه کرد. اول از استقبال خوب مخاطبهای ایرانی خوشحال و در شگفت شد. بعد گفت که سر این نمایش خیلی از دختر و پسرهای بازیگر ازدواج کردند. 

3- از دیگر آثار این نویسنده به فارسی :


در عظمت نویسنده شدن : داستان نویسی یا شعر- هر دو یا هیچ کدام؟

ادبیات داستانی یک هنر یتیم است. 

این حرف چندان جدید نیست که از در و دیوار فضای مجازی و حتی حقیقی، نویسنده و شاعر دارد تراوش می کند. 


به نظر نویسنده بودن با تعریف سر دستی و عوام خودش به صورت نا خود آگاه یک سری آدم عقیم را به یاد می آورد که نمی توانند حرف بزنند و اصلا عملی جز تردد در فضای روشنفکری مثل کافه و غیره ندارند. حداقل یکبار شکست عشقی اساسی خورده‌اند و به شدت احساس وظیفه و تاثیر اجتماعی می‌کنند. دوره‌ای طولانی را در راهی غیر از ادبیات و شعر و شاعری کار کرده‌اند و کوله باری از سرخوردگی و ورشکستگی نسلی را حمل می‌کنند. دماسنجهای اغراق آمیزی برای نشان دادن وضع دنیا هستند و ... 

جدای از درست و غلط بودن و تمامیت داشتن این حرفها به نظر چیزی که برای بالا بودن تعداد به نظرم با حرفهای بالا متفاوت است، تجزیه‌ی اتمیک فکر به دلیل برخورد کشتی کهنه‌ی اندیشه به مانعی بزرگ است که باعث شده تکه‌های بسیار زیادی به هر سمتی و به شکل بی هدفی از دل این برخورد بیرون بیاید. جایی که ما زیست می‌نماییم این روزها به نظر نخبه‌های اجتماعی که انگار سمت و سوی سرمایه‌های اجتماعی را تعیین می‌کنند، به شدت غیر موجودند. این موضوع همین کثرت بالای تعداد آدمهایی است که در هر نوع فضای شبه فکری از جمله نویسندگی و ادبیات، دیده می‌شود. شخصا احساس می‌کنم روزی این کثرت به کیفتی جبری و طبیعی منجر شود. 

در این فضا اصولاپرسیدن میان شعر و داستان نویسی دقیقا سوالی برای یافتن مرد پرتقال فروش خواهد بود!