-
تست ازدواج موفق تضمینی
23 خرداد 1394 11:49
برای انجام تست ازدواج اول به سوالات زیر به شکل بله یا خیر پاسخ دهید. تعداد بله و خیرهای مربوط به هر سوال را جایی یادداشت کنید. سوال هر دوی ما وعده وعیدهای زیادی به پدر و مادرهامان داده ایم؟ هر دوی ما ترجیح میدهیم از شبکههای اجتماعی فیلتر نشده استفاده نکنیم؟ هر دوی ما علاقه داریم معدهمان را با اسکاچ تمیز فرماییم؟ هر...
-
روح حاکم در جلسات ادبی: هایکوهای یک پرستار پشت جبهه
20 خرداد 1394 00:45
گاهی وقتها از خودم سوال میکنم چرا مینویسم. بهتر است مثل بچهی آدم ننوشت و زندگی خود را انجام داد. به قول این شاعرهای محفلی و جوهری ، دیگر مرتکب شعر نخواهم شد. یا مرتکب شعر شدم، لطفا به دادم برسید. انگار بچهای در گوشه ای از ایران هشتاد میلیونی سالاد پیش از غذای مهمان را جیشی کرده است. بماند. فعلا فعلا ها تا از سرم...
-
آنجلینا جولی و نامه های سرطانی
18 خرداد 1394 09:39
ما تنها قومی هستیم که می توانیم آنجلینا جولی را هم محجبه نشان بدهیم. روحانی متشکریم. این از بابت حجاب دلبرانه ای که از خانوم آنجلینا جولی سراغ داشته ایم و خواهیم داشت. نکته ی دوم این است که یک روحانی محترم همیشه می تواند بهترین دلایل را داشته باشد. برای همین روحانی این دفعه گفتند: حفاظت محیط زیست، همان امر به معروف...
-
آموزش HTML و باورهای غلط درباره نسبیت خاص و عام و سیاه چاله ها
12 خرداد 1394 10:27
از آنجایی که این حقیر را می شناسید اینجا نه بحث آموزش HTML اتفاق خواهد افتاد و نه حرف آنچنانی درباره ی نسبیت خاص گفته خواهد شد ولی اگر با این شرایط هم قبول زحمت فرمودید و گوش جان سپردید، فبه المراد. نسبیت خاص به طور خلاصه با عام آن زمین تا آسمان فرقهای اساسی و موضوعی دارد ولی نمی دانم چرا این فیلمهای علمی آموزشی و...
-
ما را همه شب نمی برد خواب Brooklyn Nine-Nine
11 خرداد 1394 14:51
فرست- برنامهی طنزی که اساس آن آوردن شادی به دل و خانههای مردم است، هر چقدر هم قهوهای و لوس باشد، باز هم میتواند قابل ستایش باشد. یعنی تا اینجایش که دست مریزاد به اینکه یکی توی این گل و شل و آشوب و من بخر تو بخر های ممکن، اساسش بر نفرت و چیز نشان دادن بنا شده است. من رامبد جوان هستم خوشحال هستم. برنامه هنوز غوره...
-
این خرقه که تو داری در رهن شراب اولی این دفتر بی معنی
10 خرداد 1394 14:40
اوف- بعضی از علما و فضلا تنها دلیل وجودشان پاسخ دادن به شبهات است. عدهی زیادی از ایشان هم اصلا کاری با شبهات ندارند. یعنی تصمیمشان بر این است که بروند برای خودشان در دریای علم شنا کنند. آدمی را تصور کنید که کیلومترها در دریا و حتی اقیانوس شنا کرده باشد. بعد وقتی به ساحل رسیدن تن خستهاش را حوله پیچ زمین بگذارد. نه به...
-
دایره المعارف آدمیزادی
9 خرداد 1394 15:15
وان- یکبار برای همیشه همانطوری که باید زندگی لازم است. ما طوری تربیت شدهایم که همیشه ملاحظههای سنتی آدمها را همراه خودمان داشتهایم. ولی نوشتن یا اصلا، زندگی کردن نیاز به گفتمان پیچیدهتر و عمیقتری دارد. دچار فرسایش احساسی شدهام. اگر توی ده سالگی وسط حرفی که پدر میزد نمیپریدم. اگر وقتی داشت میگفت یک کارمند چقدر...
-
چرا برنامههای طنز بعد از مدتی بی مزه میشوند؟
8 خرداد 1394 22:52
برنامهی خندوانه هم مثل بقیه دارد به همین راه میرود ولی ایا این راهی اجباری برای تنها برنامهای است که برای خیلیها تنها چیز دیدنی از تلویزیون است؟ آیا همهی آن ایده پردازی و خلاقیتها یکشبه یا یک ماهه تمام میشود؟ آیا برنامههای دیگر هم به همین سرنوشت دچار شدهاند؟ برنامههای طنز اصولا سخت نیست. از این دیدگاه نوشتن...
-
لش کردن برای تمام فصول
28 اردیبهشت 1394 21:32
1- دارم کتاب درخت مار اووه تیم را از نشر افق میخوانم. اووه تیم را قبلتر با ترجمه محمود حسینی زاد با کتاب – مثلا برادرم- شناختم. این یکی هم شخصیت را با گوشههای قلمش و تاشهای بسیار زیاد رنگ میتراشد. طوری که خواننده بعد از مدتی حس میکند واگنر قصه را خیلی سال است یک جورهایی میشناسد. متاسفانه وقت کم دارم و هر بار...
-
کتاب انسان پاره پاره - گریمالدی- عباس باقری نشر نی
27 اردیبهشت 1394 12:04
این کتاب شاید به نظر بعضی ها خیلی شخصی و عرفانی برسد ولی بعضی وقتها لازم دارم کمی از دیدگاه ها تنها در کهکشان بزرگ نویسنده های معنی گرا اعم از فلسفی - عرفانی - مهرجویی گون(مهرجویی دیس) مثل جهان هولوگرافیک بخوانم. البته ارزش این یکی را پایین نمی آورم. در ادامه بخشهای جذابی از این کتاب را آورده ام: بین آنچه پس از ما...
-
برائت از کتاب و کتابخوانی
21 اردیبهشت 1394 10:05
ها - یک عددی هست مربوط به متوسط تیراژ کتاب که تقریبا چیز زیادی را نشان نمیدهد. اول انقلاب تیراژ متوسط کتاب مثلا ده یا دوازده هزار جلد بود. الان بدون احتساب کتابهای کمک آموزشی گاج و قلم چی و دولک ساز، تیراژ کتاب هزار یا به قول بعضی مراجع هفتصد عدد است. خوب این نشان میدهد چقدر نویسنده و تولید کنندهی اهل فکر زیاد شده...
-
افزایش جذابیت در نمایشگاه کتاب
19 اردیبهشت 1394 11:07
تو پاچه کنان. ناشر خوب و محترم دیگر کارد به استخوانش رسیده است. تازه مطمئن شده طبقهی متوسط هم از بین رفتهاند برای همین کتاب شومیز را این بارخیلی شیک و متناسب به شکل گالینگور چاپ کرده و به مبلغ نا قابل 16 هزار تومان، هدیهای مناسب برای زوجهای جوان، میفروشد. کتابخوانهای بیچاره چه گناهی مرتکب شدهاند که نمیشود هر...
-
معایب کراوات زدن اسلامی و غیر اسلامی
17 اردیبهشت 1394 09:10
ها- هر چقدر چاقتر بشوم خیالم نیست چون همیشه امید هست. این آن امیدی نیست که شما میشناسید یک امیدی است که همیشه چاقتر از بنده است. بدین روی چاق شدن هیچ باکی ندارد. هاها- یکی از بزرگان اهل تمیز توی دههی شصت داشت به پسرش در منقبت کراوات نصیحت میکرد. به جد فرموده بود: این چیه میزنی به گردنت؟ این کراواته. خوب بابا...
-
کریستوفر نولان بین ستاره ای Interstellar
15 اردیبهشت 1394 11:30
کریستوفر نولان بین ستاره ای جور دیگری نیست ولی زیباست. یکی باید تکلیف این خارجیها یعنی آمریکاییها را با روابط اجتماعیشان مشخص کنند. واقعا قابل ترحم اند. جان کری از سر بی یار و یاوری رفته است با بچه فیل عکس سلفی انداخته است اما برعکس اینها ما ایرانیها توی عکسهای سلفیمان کمتر از وزیر و هنرمند و خواننده و آدمهای کار...
-
داستانهای عجیب روزهای اعتدال بهاری پاییزی
14 اردیبهشت 1394 17:13
هاهاها. یک اصل توی قصهها هست که وقتی شما اتفاقی واقعی برایتان میافتد نمیتوانید حتی آنرا توی فیلمها ببینید. چند وقت پیش مطلبی دربارهی بازداشت شدن ماه ها قبل از انتخابات نوشته بودم با عنوان برنامه ماهوارهای با سردیس خیام . امروز تصادفی دیدم توی یک مطلب همان دختری که ازش اسم برده بودم آنجا حضور داشت و حیف از آن...
-
روی زمین چهار راه ولی عصر
13 اردیبهشت 1394 16:17
چهار راه ولی عصر را که دیگر همه میروند. سر شب میروم چهار راه ولی عصر تا خنکی و عصیانی باد اول شب یک روز به نسبت گرم را دریافت کنم. یک آقای قد بلند آمده دور محوطهی سنگی تئاتر شهر که تیپ جالبی دارد. توی چهار راه ولیعصر همه تیپشان جالب است. طرف یک پیژامهی سفید پوشیده و بعد زیرپوش رکابی و یک عبای سفید و دیگر هیچ....
-
شما آزادید از تمام یا قسمتی از شب استفاده کنید
11 اردیبهشت 1394 15:19
بعضی روزها چند باری بیرون میروم. یعنی بیرون حسابی. اول میروم سرکار . دونفر به زور روز زیبای بهاری با این هوای عالی و کمی گرم را ول کردهایم و آمدهایم سرکار . رییس هم بعد از مدتی به ما اضافه میشود. رییس همیشه یک سر و گردن انرژی اش بیشتر از بقیهای است که میشناسم و با این خصوصیتش حال میکنم. کارمان تمام میشود و...
-
برنامه خندوانه رامبد جوان و بهار دود گرفته
10 اردیبهشت 1394 23:05
زندگی با هیجان پیوستهای که خواب دست درازی میکند و مرز امروز و دیروز را یاد آدم میآورد. بوی درختهای بارور توی فصل بهار همیشه زنده کنندهی خاطرات است. خاطراتی که شاید فقط یک بخش از یک نوشته و در دنیای خیالی یک شبه نویسنده یا مخاطب عام یا هر چی شما راحتید باشد. زحمت بکشید و پنجره را باز بگذارید حتی یکی دو ساعت هم نیش...
-
آمریکایی آسان، ایتالیایی سخت، دیپلماسی پینگ پنگ
6 اردیبهشت 1394 08:55
باید بدهم دور بازویم را خالکوبی کنم. چند قلو بزایید، دومی و سومی را رایگان ببرید. اصلا این از باب هزینههای پرداخت شده بابت بچهی اول و لباس، اسباب بازی کهنههای ایشان که به طور رایگان به بچههای بعدی منتقل میشود هم نیست. به نظرم اینقدر موضوع بی بچهماندن و جفت گیری به شکل درختان، در بین جوانهای روی لبهی باروری، مهم...
-
مکتب خونه : علم و شبه علم در حوالی کتابخوانی
4 اردیبهشت 1394 22:53
مکتب خونه یکی از رشته های خوبی است که آدمی مثل من می تواند با این دنیا داشته باشد. چه کار کنم که اهل تکنولوژی و لوس بازیهایش نیستم. گاهی وقتها نه به خاطر فسفر اضافی بلکه به خاطر اینکه از روزمرگی خلاص شوم میروم سراغ بعضی چیزهای جذاب علمی. یک همسایه داشتیم که معلم شیمی خیلی خوبی بود. یادم هست تمام مجلات فیزیک و ریاضی...
-
ماشین مال یه خانم دکتر بوده باهاش می رفته مطب
3 اردیبهشت 1394 09:07
1- به زور بلند میشوم میروم سرکار. پنج شنبهها همین بساط است. یک هفته. درست یک هفته بعد از عید طوری چوب توی پاچهمان بود که ساعت نه، وقتی بین آن پنج شنبه بازار شرکتی رسیدم مدیر عامل خیلی رندانه و محترمانه فرمودند: این ساعت زدن برای رفتن بود یا برای آمدن. خوب الان چند هفته است زودتر از همان ساعت 9 میرسم و اصولا تا نه...
-
پرسشهایی درباره ی ممنتو بودن
2 اردیبهشت 1394 13:20
حواسم نیست. سالهاست حواسم نیست. آدمها خیلی حواس جمعتر از منهستند. باید مسیر خودم را بروم. از شکل دیگران بودن بدم میآید. گاهی سردم میشود و شکل آنها میشوم. رفتن توی لحاف جامعه. از تاریکی و گرمای لذت بخش و ممنوع زیر لحاف، کسی به همین راحتی برای دیگران تعریف نمیکند. شاید دخترها اوضاعشان فرق داشته باشد. ولی بدیهی است...
-
آموزش زبان خارجی به دانش آموزان ابتدایی ممنوع است؟
31 فروردین 1394 11:43
واقعا چرا باید آموزش زبان خارجی مثلا زبان انگلیسی به دانش آموزان ابتدایی که امید من به شما دبستانی ها ست، ممنوع باشد؟ شاید دلایل احتمالی این حرف اینطوری باشد: الف- دانش آموزان مجهز به زبان کفار میشوند و با توجه به گسترش رسانه قادر خواهند بود بخشی از حملات Fword به صفحهی فوتبالیستها، هنرمندان ایرانی، ناشران برگزیدهی...
-
چگونه به کودک دبستانی خود ریاضی بیاموزیم؟
30 فروردین 1394 14:18
برای آموزش ریاضی به بچهها باید حسابی خویشتندار باشید. همیشه کمک کنید تا وقتی راه حلی که در ذهنشان هست از حالت فرار به حالت مایع و بعد از آن جامد تبدیل نشده است، دست برندارید. برای یک مسالهی حسابی و باارزش اینقدر گفتگو کنید و اینقدر راه حلها و حالتهای مختلف را تست کنید تا مطمئن شوید دستهایش تبدیل به یک آچار فرانسهی...
-
در باب سعدی علیه الرحمه و داستانهای رجما بالغیب از همه ناحیهی گلستان
29 فروردین 1394 23:30
1- اینکه سعدی علیه الرحمه همچنان برتارک ادبیات دنیا میدرخشد آیا جای شکی دارد؟ دریغا که روح آریایی ما اجازهی جز این را نمیدهد. کما اینکه هنوز هم کتابهای شفا و قانون بوعلی سینای ما در دانشگاههای اروپایی تدریس میشود. بدین مناسبت یکی از اعوان و انصار ایران باستان توانستهاند کشف بزرگی دربارهی – داستان تایتانیک انجام...
-
خان جان ما هم بالاخره رفت
26 فروردین 1394 10:47
باور کنید از دنیا رفتن یک آدم 94 ساله هم به اندازهی خودش دردناک است. شاید اینکه عکس تنها کسی که توی اتاقش میزد من بودم و دو تا از پسرهاش که شهید شدند، روی گردنم سنگینی می کند. بعد از اینهمه سال درد و رنجی که ما ندیدیم و نکشیدیم خلاص شد. شوهرش حدود سال 65 یعنی حدود سی سال پیش از این از دنیا رفته بود. ما خیالمان جمع...
-
جهاد وایبری واتس آبی به اقامه ی گودر و توئیتر
26 فروردین 1394 10:26
وایبر دیشب بالاخره کارم را ساخت. رفتم و دیدم این بار بعد از چنجاه بار leave کردن گروه های وایبری این یکی را داشته باشم ببینم چطور می شود. وسواس خواندن کامل متن و ویرایش های پشت سرهم باعث شده بود به یک پیر مرد حسابی تبدیل شوم. تا میرفتم از اقصی نقاط بالای گروه چیزی بخوانم، یک موجود جدید راه میافتاد و اشاره میزد که...
-
ذوق و شوقی برای دستگاه تهران شور
23 فروردین 1394 11:24
دستگاه تهران شور یک افسانه یا یک جوک وایبری است. در و دیوارهای چرکمرده تهران در دهه شصت خیلی جدیتر از این حرفهاست که یک عدهای بروند ساعت 10 شب توی کوچه فوتبال بازی کنند. یا مثلا جمع بشوند تا بروند کوه، دربند. دیوارهای بیرونی خانهها حرف و حدیثهای کشدار میطلبد و دیوارهای داخلی اتاقهای جوانها از لاک تو خالی لاک...
-
ابراهیم نبوی در شبکه من و تو - مهندس مملکت
23 فروردین 1394 11:18
روزنامه نگاری مثل هزارتا چیز دیگر توی ایران یک طور مهمانی سطح بالا محسوب میشود. روزنامه نگارم. برای خیلی از تازه دانشجوها و محصلها مثل رد شدن از درهی صعب العبور کافه نشینی به روشنفکری حرفهایتر و جدیتری به نام نوشتن در روزنامه است. تعداد محدودی هم برای این امر صندلی وجود دارد. انگار کنکور سراسری است. چند وقت پیش...
-
باران ترش روی معماری تهران
22 فروردین 1394 08:41
بارانی که خاطره نداشته باشد، لعنت عمر نمیارزد. همه جایش سوراخ است. توی تهران همه نگران ابتدای باران هستند. اول باران ترش روست و خاطر کسی نیست که آمده است. همینطوری به ضرب و زور فراوان دارد میریزد پایین و اسیدی است. باران یک جور ماراتن اهل معرفت برای خوش یمنی آغاز سال است. چطور است که این همشهری داستان یک داستانی را...
-
بهترین سایتها و وبلاگهای مدیریتی
17 فروردین 1394 09:50
اول کمی دربارهی تفاوت وبلاگ وسایت باید بگویم. وبلاگ لزوما این نیست که محتوایی روی ساب دامین یک سرویس دهندهی بلاگی ایجاد شده باشد را بلاگ بگوییم. مثلا یک پزشک با توجه به روش و نوع محتوایی که تولید میکند یک بلاگ یا به قول بعضی دیگر یک ابر بلاگ است. اما ماجرای اینکه از دید بنده خیلی از بلاگها برتریهای عمدهای نسبت به...
-
پرچم پارک طالقانی- آب و آتش چقدر از ما فاصله دارد؟
16 فروردین 1394 15:18
امروز یکهو به ذهنم رسید بدانم فاصله پرچم پارک طالقانی - آب و آتش که بلندترین پایه پرچم ایران با 150 متر ارتفاع و 250 تن وزن فولاد sd52 است، تا همینجایی که کار می کنیم چقدر است. کلی تخمین و حرفها رد و بدل شد و دست آخر دقیق ترین جواب از گوگل مپ با استفاده از measure distance حدود 1.7 کیلومتر به دست آمد اندازه گیری فاصله...
-
بخت کوچکتر مساوی تناسخ خرافه ها
15 فروردین 1394 15:38
من اعتقاد کاملی به این پیدا کردهام که روزهای هفته به صورت یکی درمیان بد و خوب میشود. ولی سعی دارم از صبح که بیدار میشوم این قضیه را مثل سوسکی که گوشهی سینک دستشویی مرده است نادیده بگیرم. بیشترش مال این است که جمعه آزادترین روز هفته زود از خواب میپرم. بو میکشم. پنجره را باز میکنم و به دنبال علامت بد بیاری یا بر...
-
کاهش وزن تا پایان فروردین به سعی اسطرلابات
15 فروردین 1394 15:01
1- بعضی اوقات با غول تجربه کشتی می گیریم و زمین گیر می شویم. غول تجربه می گوید این ادا و اصولهای غیر ممکن را بهتر است با جهش های هورمونی و نیمه شبی، در جهت تصمیمهای بنیادی، قاطی نکنیم. برای نوشتن هم اینطوری ام. نمیتوانم دست از مطالب قدیمی بردارم. برایم جراحی یا یک همچین چیزی نیست. ولی انرژی خوبی دارد. برای خودم،...
-
عطر درمانی بدون اتراق توی مراکز خرید امکان پذیر است؟
15 فروردین 1394 14:02
1- دیشب یک مجری تپل از مجریهای جذاب و غیره رادیدم. احتمالا داشت از تمرینی چیزی برمیگشت چون نای حرف زدن نداشت همین طور سرپایی سلام و علیک کردیم و تبریک عید و چرخش به سمت و سوی خودمان شاید به اولتیماتم خانومش که گفته است: فیتنس چیه؟ داری سکته میکنی، سر شب از خانه خارج میشود و بعد از آن توسط سرپایینی باشگاه به خانه،...
-
سیزده به در امسال در لوزان سوییس
13 فروردین 1394 16:15
شب سیزده به در یا همان روز آشتی با طبیعت است. سالهایی که در چنین روزی رفتم پارک خانه هنرمندان تناقضات عجیبی دیدم. در روز آشتی با طبیعت خانوادههای همهجای تهران بی خیال – وارد چمن نشوید - هستند و دقیقا روی چمنها اتراق میکنند. انگار نشستن روی بخت سبزهایشان از واجبات باشد. عدهی دیگری هم مشغول آش پختن روی پیک نیک...
-
دعوای خانوادگی خاتون آبادی ها و نازدون آبادی هاشون
11 فروردین 1394 22:34
هر خانوادهای بالا و پایینهای خودش را دارد. در خیلی از موارد وقتی مثلا خانوادهی مادری شما خاتون آبادی باشند و خانوادهی پدری تان از تیره و طایفهی نازدون آبادی، دعوا که میشود یا همهی بچهها خاتون آبادی هستند یا همه باهم پشت وانت نازدون آبادیها جمع شدهاند. اما احتمالا خود بچهها اصلا نه نازدون آبادی محسوب میشوند...
-
خانم خوب بودن
10 فروردین 1394 23:22
1- با زنش آمدهاند خانهمان. شوخی وخنده و البته حرکات کندی که ذاتا درش وجود دارد. همیشه روحیهی هنرمندی را دارد که کنار گود نشسته است و هیچ وقت هم فریاد لنگش کن نزده است. همهی کارهایش آرام و آهسته است. آرام و آهسته بودن چقدر خوب است. چشمهایش پف دارد و واقعا هم همیشه تا وقت گیر میآورد میخوابد. ویلای دامادشان فکر کنم...
-
قاعده تمام دنیا - کارت خوان بی مزد و منت و دولت در سال 94
10 فروردین 1394 15:55
بحث کارمزد کارتخوانهای مربوط به بانکها یا همان پوزهایی که بانکها در اختیار فروشگاهها گذاشتهاند افتاده است برای امسال. سال 94 سال گرفتن بی برو برگرد مالیات، واقعی کردن نرخ خدمات بانکی و خیلی اتفاقهای - مدرن- دیگر خواهد بود. اولین چیزی که بانکها در ارتباط با ارزش خدمات مطرح میکنند قاعدهی – تمام دنیا - است. این قاعده...
-
نظام عالی مشروط شدن
9 فروردین 1394 15:05
اولین باری که مشروط شده بود به ذهنم رسیده بود چنین بلایی سر خودش آورده باشد. کم کم کشیده بود توی خاکی و داشت به کلی از چهرهی جدیدش رونمایی میکرد. یک آدم ولگرد دانشجو. یعنی کسی که اصولا اهل درس نیست و روی لبههای موفقیت غیر تحصیلی قدم برمیدارد. شب برای نوشیدن رفت پیش یک سری از دوستانی که معلوم نبود از کجا پیدا کرده...
-
وحید یعنی یک ربات تنهایی
8 فروردین 1394 15:29
یک دورهای بود که به طور جدی رشتهام یعنی مکانیک را تعقیب میکردم. یکی بود که اسمش وحید بود. یادم هست یک شب وانتش را برداشته بود آورده بود برویم بیرون. جای خاصی نرفتیم فقط یادم هست موقعی که داشت مرا میرساند بختش را لو داد. انگار داشت اعتراف میکرد که صحنه سازی کرده است و هدفش همین سکانس پایانی است. زل زد بهم و گفت...
-
آینده ی تعطیلات نوروزی
7 فروردین 1394 15:22
ته ماندهی روزهای عید کمی سراشیب و پر التهاب است. تعطیلات تمام میشود و باید برگردید سرکار. توی جاده کلی آدم معطل شدهاند، ریزش کوه و برف و بورانی که توی عکسهای خبرگذاری هست. آبعلی بند آمده است. یکی از بستگان نزدیک مثلا خاله جان، هنوز هم مثل اینکه بچهی مامانم باشد میآید خانهی ما و تعطیلات را با چند روز ماندن در...
-
بوی ترسناک مردهای مجرد
6 فروردین 1394 15:28
هیچ وقت سالهای مدرسه از خاطرم پاک نمیشود. شاید برای شما بدیهی باشد ولی یکی از مهمترین دلیلهایش پوشیدن شال گردن بود. شال گردن بعد از آن یعنی توی سالهای دانشگاه و شاید هنوز هم یک جور وسیلهی تزئینی محسوب میشود. مثلا انواع واقسام گرم کن یک زمانی نشان میداد که یک پیر مرد بازنشسته دارد توی کوچه میگردد یا نهایتا رفته...
-
هتل عفاف: مهره های شطرنج برای نوشتن مناسب نیست
5 فروردین 1394 17:11
1- توی شطرنج هیچ مهرهی لاتی نداریم. همهشان دارند هوشمندانه زحمت میکشند. حتی گاهی نتیجهی سالها زحمتشان را کنار میگذارند تا راهی باز شود و بر حریف غلبه کنند. هر حریفی یک شاه دارد. شاهی که اسمش شخصیت اوست. شخصیت مثل شاه فقط میتواند از خانههای نزدیکش با جهان بینی خودش مواظبت کند ولی اصلا محال ممکن است که خود مرکز...
-
نوال زغبی دور از لبنان
5 فروردین 1394 16:35
نوال زغبی از پلههای دوبلکس خانهشان پایین میآید. آلبوم قدیمیاش را توی دست دارد. کنار هم و با خواهرهایش می نشینیم روی زمین تا بهتر بتوانیم زمانی را که بینیاش اینطوری نبود ببینیم. نوال خودش ورق میزند و ما تماشا میکنیم. آن موقع بینی بزرگش باعث شده بود از اعتماد به نفسش کم بشود. همزمان با آلبومهای عکس مدرسه این...
-
سیاوش شهشهانی و بقیه ی خاطرات
5 فروردین 1394 14:28
1- یاد معلم خوبم دکتر سیاوش شهشهانی افتادم که چنان خیام گونه در درس ریاضی یک آمدند و یک تالار با 150 نفر آدم را در حیرت این بردند که دیدن یک رادیکال 2 که خیلی هم ناقابل است اینقدرها هم ساده نیست و اینقدر گفتند تا درس را به نظریه آشوب –chaos – کشاندند و طفلکیهایی که ما بودیم و الان نیستیم. با یک آشوبی از تالار بیرون...
-
دنیا مجبور شود از ما فرار کند
4 فروردین 1394 12:26
حساب تک شاهی ها را داشتن بیشتر از عیسی شفا داده است. 1- چند روز است عزیزکم دم پنجره است. همان وقتی هم که رسیدم اینطوری بود. با خودم حرف نمیزنم. دیروزش هم که بهش زنگ زدم همین را گفت. برایش یک چیزهایی خریدهبودم. بردم و دانه دانه از پلهها بردم و برایش چیدم توی کمد. میگوید اینجا را دوست ندارم. آدمهای به درد نخور و سطح...
-
داستان چند تا قابلمه تفلن که بالای کابینت ها خستگی در می کردند
4 فروردین 1394 11:57
قابلمه ها نشان خانمهایی با هویتهای متفاوت ولی مشترک زنانه در آشپز خانه به حساب می آمدند. تئاتری را با حضور قابلمه ها تصور کنید: بازیگر با لباس مشکی و سری یک قابلمهی خاص ردیفی مینشیند. سیگار دود میکند. چای و کیک میخورد و حرف میزند و احضار میشود. قابلمه یک جور مرغ عزا و عروسی است. مادرها قابلمه هایشان پر و پیمان...
-
رنج موج - یک نوروز با آدلف و پدر جان
3 فروردین 1394 19:07
1- من با پدرم خیلی فرق داریم. من هیچ وقت ازش فحش نشنیدهام. منظور فحش بد است. خودم ولی این بار در سن 34 سالگی یک همچنین کاری کردم. یعنی در جواب یکی از آدمهای مهربان تلویزیونی که دیگر دست از سر آدم بر نمیدارند، گفتم دیوث . این فحش به نظرم از راه تلویزیون رفته است و به مقصد رسیده است. 2- خاله، سیاوش را آورده است. سیاوش...
-
آموزش دروغ گفتن در منزل - آقا کجا بودن؟- قسمت اول
2 فروردین 1394 17:47
خیلی از اوقات خانمها به سادگی از آقایان و یا همان همسر گرامی سوال میکنند تا سوء تفاهمات عمیقتر و عمیقتر بشود. از این رو برخی از این جوابهای احتمالی آقایان را آوردهایم: 1- بابات یه چکی داشت باس نقد میشد، رفته بودم کمک کنم نقد بشه 2- داداشت زنگ زده بود تصادف کرده بود بیمه نداشت رفتم طرف برگه بیمهی منو بکنه 3-...