درکش برام سخته که همه چیز ما کپی از همدیگه است. انگار وسط تاریخ یخ زدیم. تلویزیون از سلبریتی. سلبریتی از توییتر، توییر از پادکست، پادکستها اینقدر از همدیگه. نویسنده ها از سریالهای تلویزیونی. سریالهای تلویزیونی از هر چیزی که هر جایی گیر بیاد. هیچ سمت و سوی مشخصی نداره. به خدا دیدم رادیوتراژدی یه چیزی ساخته بعد مدرسه ی علوم انسانی هم همون رو پادکست کرده. اینقدر تاریخ معاصر تکراری دارم میبینم که حد نداره. تازه یک عده از این جامعه شناسها هم ازهم تقلید میکنن. انگار واجب کفاییه که درباره ی یه مگس که از جلوی چشم یکیشون رد شده نظر بدن. اون یکی بگه این با منابع کامل این مگس رو نشون نداد. یکی دیگه بگه. مگس که مگس بود ولی به نظر من اگر ویدئو براش درست کنی با یک هنرپیشه هم مصاحبه کنی میشه خرمگس. حسابی مهم میشه. خرمگس اینقدر تنبل شده که مطمئن باش اگر بخوای بزنی. عنش میچسبه به دیوار. تازه نقاشی کردیم اون کثافت رو این چه وضعیه؟ هیچ چیز دیگه باب دل ما نیست به جز خود زندگی و اتفاقا روزمره. هیچ اثر فاخری تولید نمیشه که بشه باهاش سرگم شد. کوچیک و بزرگ و دراز و کوتاه نداره. ما به مزخرفات معتاد شدیم. به شنیدن انواع نظریه های برون رفت و توسعه ایران معتاد شدیم. به تاریخ معاصر. به گل کشیدن نسل زد. به شوخی شوخی دفن شدن نسل دهه شصتیها. به قمبل کردن یوسف در آکادمی دولتی. به یوسفی که حتی میترسه جا استادیش رو بدن به هندوانه فروش. به یوسف نازیبا که هیچ دستی الکی هم براش بریده نمیشه. به پیر مغان که اصلا پاسپورت گرفته و رفته لای هزاران چینی و یا کانادایی گم شده. به قهوه ای ترین حالت تاریخ معاصر، معتاد شدیم. به قهوه به عنوان فریم 25 ام ذهنمون برای جایگزینیش با قهوه ای معتاد شدیم. به سخت فهمیدن به نفهمیدن. به وای سخته. به ولش کن یه لاین هرویین بهترینه. به هرویین که سردسته ی قهرمانان جهان سومه. به پدر برای پسر. به پسر، پسرها و دخترها فدای پدر، جانم عزیزم خواهرم، برادرم، معتاد شدیم. به جایزه. به شیرینی اداری. کیک عروسی یا فیک عروسی به همش. به رحم و مروت باسمه ای معتاد شدیم. به پ و ر ن و گرافی انسانی برای بقای دو لحظه بیشتر به مرده هایی که از زنده بودن حسابی عصبانی اند. به قلمبگی، به سلنبگی، به بند تنبونی خنداننده شو معتاد شدیم.
زنان همیشه به عنوان مادرهای پر مشغله در تاریخ توانسته اند تاثیرهای عجیب و غریبی در حوزه های علمی بگذارند.
1. ماری کوری (Marie Curie)
ماری کوری، یکی از بارزترین چهرههای علمی تاریخ، در تاریخ ۷ نوامبر ۱۸۶۷ در ورشو لهستان به دنیا آمد. او به عنوان فیزیکدان و شیمیدان مشهور به خاطر pioneering کارش در زمینه رادیواکتیویته شناخته میشود. کوری اولین فردی است که دو جایزه نوبل در دو علم مختلف (فیزیک و شیمی) را کسب کرده است. تحقیقات او نه تنها بر اساس کشف عناصر جدید، یعنی رادیوم و پولونیوم، بلکه بر روی تأثیرات رادیواکتیویته بر سلامت انسان و کاربردهای آن، مانند در درمان سرطان، متمرکز بود.
کوری در دانشگاه سوربن پاریس تحصیل کرد و با پیر کوری، همکار و همسرش، بر روی ویژگیهای رادیواکتیویته کار میکرد. ماری، بهخاطر تحقیقاتش در این زمینه، با چالشهای زیادی از جمله تبعیض جنسیتی و شرایط دشوار کار در آزمایشگاههای آن زمان روبرو شد. او در شرایطی بسیار سخت، آزمایشهای پیچیده و خطرناک را بر روی مواد رادیواکتیو انجام داد.
بهعنوان یک پیشگام در علم، ماری کوری تأثیر عمیقی بر جامعه علمی گذاشت و به طور قابل توجهی موجب افزایش اعتماد به نفس و انگیزه زنانی شد که به دنبال ورود به دنیای علوم بودند. او همواره بر اهمیت تحقیق و پیشرفت در علم تأکید داشت و میتوان او را یکی از اولین فیزیکدانان مدرن به شمار آورد که به دنبال کشف و استفاده از خواص بنیادی طبیعت بود.
ماری کوری، به خاطر انجام تحقیقاتش در شرایط میدانی سخت به شهرت رسید. او در طول جنگ جهانی اول، با استفاده از تجهیزات رادیوگرافی سیار، در بیمارستانهای میدان نبرد به معالجه مجروحان کمک کرد. او به وضوح میدانست که کارش خطرناک است، اما به اهدافش ایمان داشت و معتقد بود که این کار میتواند به نجات زندگیها کمک کند. وقتی که او به بیمارستانها میرفت، با تجهیزات پیشرفته خود، به پزشکان کمک میکرد تا به سرعت جراحتهای داخلی بیماران را شناسایی کنند.
2. لورنس کرانک (Laurence Krak)
لورنس کرانک، بهعنوان یکی از پیشگامان فیزیک ذرات و علوم مرتبط، به دلیل کارهایش در نظریه ذرات بنیادی و بوزونها شهرت دارد. به عنوان یک دانشمند برجسته، او اولین زن آمریکایی است که جایزه نوبل فیزیک را در سال ۲۰۰۰ دریافت کرد. کار او در زمینه فیزیک ذرات و نظریههای مربوط به برهمکنشهای بنیادی، تأثیر بسزایی بر درک ما از ساختار ماده و نیروهای بنیادی در جهان داشت.
لورنس از دانشگاه استنفورد فارغالتحصیل شد و در آزمایشگاههای مختلفی فعالیت کرده است. او در پروژههای بزرگ تحقیقاتی از جمله Collider بزرگ هادرونی LHC سهم داشته و در پژوهشهای مرتبط با کشف بوزون هیگس نقش کلیدی ایفا کرده است. مشارکتهای او در ارتقاء دانش بشر درباره چگونگی کارکرد جهان و ساختار بنیادی آن به یادگار مانده است.
زنان در فیزیک غالباً با چالشهای اجتماعی و فرهنگی مواجه هستند و لورنس هم از این قاعده مستثنی نبوده است. با وجود این چالشها، او با عزم و اراده توانسته است تا به عنوان یک الگو برای نسلهای بعد از خود ظاهر شود و دیگر زنان را به ورود به دنیای علم تشویق کند.
در راستای حذف طبقه ی متوسط، تنها راستایی است که دولت عاشقش است. یعنی
طبقه ای که هیچ زری نتوانند بزنند و گرفتار معیشت خودشان باشند.
در
همین راستا دولت مدیرهای میانی، مهندسها، سر عمله های خوشحال و خندان با
درآمد 5-6 تو مان در ماه را قرار است همانجا متوقف کند و بعد کارگر و
راننده و غیره را به ایشان نزدیک کند.
از سایت دنیای ساده پری بازدید بفرمایید.
نشستند در خانه تا مخالفت کنند. اول مخالفتها از نشستن در خانه با سیزده به در شروع شد. بعدها تمام نقشههای عملی نشدهی عید را حواله دادند به سیزده به در. دقیقهی 90 تنها یک دقیقه است. بعدها استدلال کردند، به روز رسانی کردند و شلخته ترین توطئهها را علیه تعطیلات به کار بردند.
ادامه مطلب ...10 : EVERY BABOLIAN BOY OR GIRL THINKS THAT 'BABR AMA RE VEL HAKERDEH TOO VEL NAKENI? '
S THE FUNNIEST JOKE ALL THE TIME.
گاهی از هول حلیم می افتم توی دیگ، تبدیل میشم به یه آدم جمع آوری کننده. اگر توی ایران سرعت اینترنت درست بود کمتر هی جمع آوری می کردیم. این دوره منقرض بشه خیلی منظم میشم. فقط شاهکارها رو تعقیب خواهم کرد. اما بعد از چند روز زندگی اینطوری بازهم دلم برای شنا کردن توی ناکجا آباد تنگ میشه. ادامه مطلب ...
همیشه کار کردن برایم همینطوری عذاب آور بوده است خود کار اصلا سخت نیست بالاخره با کمی ور رفتن مشکلاتش حل میشود ولی امان از روزی که بخواهی آدمها را به مسیر کاری خودت بیاوری و باهاشان تیم ببندی. ادامه مطلب ...
ما خیلی به ساختارهای هالیوودی عادت کردهایم برای همین هم فیلمهای با ساختار متفاوت برایمان نامانوس به نظر میرسد. شخصیت اولهای میر کریمی همیشه قهرمانهای پاک و پاکیزهای هستند که دارند یک چیزی را در نهایت سکوت به دیگران میآموزند.
ادامه مطلب ...بعضی داستانها که توی واقعیت اتفاق می افتند رو خیلی سخت میشه توی یک فیلم هری پاتری هم باور کرد. بچه که بودیم توی دفتر مدرسه مان یک کره جغرافیایی بود که خیلی بزرگ و دارای برجستگیهای زیادی از ارتفاعات کوهستانی بود. ادامه مطلب ...
ایرانیان بر چند گونه اند. لاس زنها. که هیچ هدفی جز گذراندن روزمره ندارند. اینها اصولا همه جا دوست و رفیق دارند. یک دوجین جا رفتهاند. حتی دربارهی باشگاههای ورزشی توی آفریقای جنوبی میتوانند سر صحبت را باز کنند و حرف بزنند.
ادامه مطلب ...بهترین روش کسب محبوبیت در جامعهی از بیخ و بن دروغ زدهی ایرانی همانا تکنیک بسیار مودب بودن و در نهایت موش مردگی است. یعنی هر چیزی شنیدید، دیدید، بر سرتان آمد خودتان را به نزاکت و موش مردگی بزنید. ادامه مطلب ...
ناز خاتون اسید الملک مبدع ترشی بادمجان از اولین زنان غیر رسمی دربار ناصری بود که دستش توی ترشی انداختن سنگین بود طوری که گاهی حاذقان و خودنگاران این رشته از خوراکیها هرچقدر هم سبیل کلفت بودند، با خوردن اولین تکه از لیتهی ایشان تا یک هفته توی بستر میافتادند. گلوهاشان باد میکرد و شب تا صبح روی تشک چنگ میانداختند. ادامه مطلب ...
جواد خیابانی کاندیدای بلند قامت مجلس تهران در حال وزیدن به فضای انتخابات است. ایشان در اولین اظهار نظر درباره ی اقتصاد همین امروز سوال طرح کرد و جواب داد: اقتصاد دولتی یا خصوصی؟ هیچ کدام. به نظر می رسد گزینه ی هیچ کدام سالهاست حتی از تستهای کنکور هم حذف شده باشد.
ادامه مطلب ...وقتی دو تا گرگ به هم میرسند یاد تنهایی شان میافتند همدیگر را در آغوش میگیرند. گرگها با چشمهای درخشانشان. فقط با همان چشمها این کار را میکنند و اصلا باهوش تر از این حرفها هستند که هم پیمانی خویش را به این ترتیب لو بدهند. برای گرگها شکار توی دسته های هفت تایی معنی دار است. گاهی هم همین گرگها نوستالژی بی رفیقی و تنهایی میگیرند
ادامه مطلب ...مصاحبهی حمید لولایی را توی برنامهی گلخانه دیدم. چقدر پوچ گرایی بزرگی را توی سکناتش میشد یافت. تلخ و همانطور اهل مفت آباد. آدمی که از اول هم تحویل گرفته نشد و حالا هم به همان بداخلاقی تحویل گرفته نشدن بازگشته است. مثل کیمیایی که احساس تنهایی شدیدی میکند از اینکه هنر را بخشی از زندگی میداند
ادامه مطلب ...1- به جای #فیتیله_ایها باید کلوچه ایها راه بیفته لااقل ارزش غذایی داشته باشه برای بچه ی در زیر رشد. اصلا از عمو قناد بعید بود